روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

کامنت بگذارید
16 دقیقه زمان خواندن

روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

پول و اصرار بر دنباله روی آن، به عنوان یک عامل تغییر دهنده ی هر شخص  شناخته شده. حتی یک اصطلاحی هم برای آن به کار می برند ((آفولنزا))؛ که ترکیبی از واژه  های  ثروتمندی ((affluence  و آنفولانزا ((influenza  است.

با توجه به بیماری آنفولانزا که همه گیر و اپیدمی است می توان گفت که پول و ثروت «جست و جوی وسواسی برای سود مادی، یک آسیب وارد شده به سلامتی ما و خانواده ما،  جوامع ما و محیط زیست ما است» اما به راستی دقیقا پول چگونه افراد ثروتمند را تحت تاثیر قرار می دهد؟

شاید افراد ثروتمند نسبت به افرادی که اصطلاحا آن ها را از طبقات اجتماعی/اقتصادی پایین تری خطاب می کنند حس همدلی کمتری را دارند، همچنین نتایج نشان می دهد که گروه دوم در درک  دیگران بهتر ظاهر شدند که این بیان گر مهمی برای توسعه و ایجاد همدلی محسوب می شود.

با توجه به تحقیقات ارائه شده در مجله ی علمی Psychological Science  آمریکا، محیط های زندگی طبقات پایین بسیار متفاوت از محیط های مشابه در طبقات بالای جامعه می باشد. طبق گفته نویسنده و روانشناس اجتماعی، مایکل کراوس، به مجله اینترنتی تایم آمریکا، به صورت ریشه ای افراد در طبقات اجتماعی پایین، باید به آسیب پذیری ها و تهدیدات اجتماعی متعددی پاسخگو باشند. در این شرایط شما احتیاج دارید به دیگران تکیه کنید تا آنها در شرایط تهدید یا یک فرصت اجتماعی در کنار شما باشند و این خود باعث می شود که شما درک بهتری از احساسات افراد داشته باشید.

آداب، رفتار خوب را تشویق نمی کنند فقط تبعیض طبقاتی را به وجود می آورند.

روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

این عدم همدلی در افراد ثروتمند در آزمایشات و تجربیات اجتماعی نیز ثبت شده اند مثلا رانندگان ماشین های لوکس و گران قیمت نسبت به رانندگان ماشین های ارزان تر، سه برابر کمتر به عابرین پیاده راه می دهند؛ همچنین تمایل رانندگان ماشین های گران قیمت به عجولانه رانندگی کردن و گرفتن راه دیگران چهار برابر افراد دیگر است.

برای درک بهتر روانشناسی افراد بسیار ثروتمند، می پردازیم به روانشناسان دانشگاه تحقیقات کالیفرنیا، برکلی((Berkely که  طی آزمایش دیگری از این گروه افراد، دو نفر در حال بازی مونوپولی می باشند، یکی از بازیکن ها در طی شروع بازی نسبت به نفر دیگر پول جعلی بیشتری دریافت میکند (طبق یکی از قوانین بازی قدیمی Monopoly در شروع بازی افراد از بانک پول می گیرند)،  بازیکنی که پول بیشتری داشت در ابتدا از خودش در مقابل نابرابری قوانین بازی ابراز ناراحتی می کرد که با گذشت زمان بازی، کم کم این حس کم  رنگ تر می شد، هر چه ثروت جعلی این بازیکن بیشتر می شد نسبت به بازیکن دیگر تهاجمی تر و پرخاشگر تر عمل می کرد. حریف را مسخره میکرد  موفقیت و ثروت جعلی خود را که در اول به صورت نابرابر توزیع شده بود را به رخ شخص مقابل می کشید.

روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

می بینید که حتی قرارگرفتن در معرض کلمات و عبارات مرتبط با پول هم می تواند بر فرآیند های فکری افراد تأثیر بگذارد و آنها را مستعد تصمیم گیری های غیر اخلاقی، مثل دروغ هستند.

طبق یک تحقیق و گفتمان مشترک بین دانشگاه هاروارد (Harvard) و دانشگاه تحقیقاتی اوتاه (Utah) توسط  کریستین اسمیت کرو ((Kristin Smith Crow و مجله ی اینترنتی MarketWatch میگوید که ما اگر حسن نیت داشته باشیم و حتی فکر کنیم که درست و غلط را تشخیص می دهیم، ممکن است عواملی تصمیمات و رفتار  ما را تحت تأثیر قرار بدهد.

ذات گرایی طبقه اجتماعی یا “سرشت باوری”

با توجه به آزمون مونوپولی، بازیکن با ثروت خیالی و جعلی رفته رفته نابرابری اول بازی را فراموش  و شروع به پز دادن با دارایی خود کرد. در دنیای واقعی این اتفاق را  به یک تئوری از روانشناسی افراد بسیار ثروتمند می توان نسبت داد،”سرشت باوری”.

سرشت باوری، توسط یکی از محققین سازمان APA   (American Psychological Association)

واقع در ایالت واشنگتن ایالات متحده به نام آقای کراوس ((Kraus و با همکاری محققی از دانشگاه تحقیقاتی برکلی واقع در ایالت کالیفرنیا به نام آقای پروفسور دچر کتنر ((Dacher Keltner؛ به وجود آمده است.

سرشت باوری طبقه اجتماعی بر این باور است که مردم تفاوت های خود را بین طبقات اجتماعی در شرایط اقتصادی، جنسیت، نژاد و تمایلات جنسی  و برخی تفاوت ها را در هویت بنیادی مثل ژنتیک، اخلاق کاری و ویژگی های شخصیتی می بینند.

کراوس و کتنر پس از مطالعه روی گروهی از افراد بزرگسال در ارتباط با روانشناسی افراد بسیار ثروتمند، دریافتند که شرکت  کنندگان در گروهی با طبقه اجتماعی/اقتصادی بالاتر، اعتقاد بیشتری نسبت به الباقی افراد در مورد سرشت باوری دارند، به این معنی که به عقیده آنها، اصطلاحا امتیاز طبقاتیشان  به این فرضیه دامن میزند که این افراد از نظر بنیادی دارای کیفیت هستند که آنها را خاص و شایسته ساخته.

روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

این باور و توجیه امتیاز طبقاتی عده ای را میتوان با تئوری ای که در سال 1960 میلادی توسط پروفسور ملوین جی. لرنر (Melvin J. Lerner) در دانشگاه Waterloo واقع در نزدیکی تورنتو (Toronto  ) کانادا

به نام “جهان عادل”.

این نظریه نشان می دهد که به انسان ها این انگیزه را داده اند تا باور کنند دنیا مکانی است عادلانه، چون نظریه جایگزین به میل بعضی ناگوار است. به دنبال این نظریه، این ایده به وجود می آید که که افراد موفق و ثروتمند لایق ثروت خود هستند زیرا برای آن سخت تلاش کرده اند. از آنجایی که جهان مکانی است منصفانه، مردم طبقه پایین تر اجتماعی/اقتصادی سخت تلاش نکرده اند که اگر این کار را می کردند، سهم خود را از ثروت بدست می آوردند!

با این حال هر چه به سمت درک بیشتر این مطلب که چگونه  نظام ظلم و فشار بر جوامعی خاص از نظر بنیادی و نهادی محرومیت ایجاد می کنند پیش می رویم، متوجه می شویم که این تصور معیوب است و بر آن اشکال وارد است.

قانون راز خرسندی

تحقیقات نشان می دهد که مردمانی با تعلق به طبقات بالاتر اجتماعی/اقتصادی رفتارها را با توجه به دیدگاه ذره بینی ویژگی و توانایی می سنجند و اغلب موقعیت فرد و محیط متأثر بر آن را در نظر نمی گیرند. از آنجایی که جامعه ی غنی و ثروتمند دارای تحصیلات و موقعیت شغلی خاص هستند، منطقی است که آنها این آزادی و جسارت را داشته باشند که دیگران را فقط براساس توانایی های درونی خود ارزیابی کنند.

اما در طبقات پایین تر اجتماعی/اقتصادی، نقش اصلی را  محیط و شرایط و توجه به آن ایفا می کند

زیرا که این می تواند آنها را از درک و استفاده بهینه از توانایی های خود، باز دارد. از سوی نظام ثروتمندی و سرمایه داری این نادیده گرفتن از وضعیت بد فقرا عمدی نیست،  بلکه نقطه کوری از که این امتیاز را طبقه اجتماعی آنها به آن ها داده است.

با استناد به عقیده کراوس و کلتنر، درک این نقطه کور می تواند در روانشناسی افراد بسیار ثروتمند، می تواند آنها را بیشتر با نحوه ی ایفای نقش و تأثیرگذاری شرایط در موفقیت بیشتر آشنا کند که در نتیجه قادر خواهند بود: با ظلم سیستماتیک مبارزه کند، به افزایش دستمزد ها کمک کند، برنامه هایی برای درمان دارویی وضع کند و درکل فرصت هایی را برای دیگر افراد با وضعیت اقتصادی ضعیف تر محیا کنند.

روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

هنوز امید هست

طبق آزمایش دیگری از دانشگاه برکلی (Berkeley )  مطالعات نشان می دهد که افراد ثروتمند تمایلی به کمک به افرادی که با پریشانی و تنگدستی وارد محیط آنها می شوند را ندارند. مگر اینکه قبل ورود آنها تحت تأثیر کلیپی در مورد کودکان فقیر و نیازمند قرار گرفته باشند؛ در این صورت بیشتر تمایل نشان می دهند.

بحث ما به هیج وجه این نیست که افراد ثروتمند بد هستند، اما ویژگی های روانی ثروت شامل این عوارض هم می شود. محقق و استادیار روانشناسی و رفتار اجتماعی دانشگاهی در ارواین (Irvine ) کالیفرنیای ایالات متحده، پاول پیف (Paul Piff  ) به روزنامه اینترنتی تایم آمریکا گفت: “چیزهای کوچک و ریزی است که میتوانید مطابقت دهید که نشان می دهد که افراد ثروتمند انسان های حساسی هستند، فقط نیاز به یک یادآوری کوچکی دارند. ”

با این حال، فقط نحوه رفتار ثروتمندان با دیگران مشکل ساز نیست. علاوه بر این ثروتمند بودن و دنباله روی بی حد و انداره آن می تواند بر سلامت روانی آنها خسارت وارد کند. اجبار کردن خود برای برای به دست آوردن پول بیشتر را می توان در دسته ای از رفتارها به نام “اعتیاد به فرآیند” طبقه بندی کرد.

دکتر تیان دیتون (Tian Dayton  ) دکترای روانشناسی و پروفسورای روانشناسی بالینی، در مورد روانشناسی افراد بسیار ثروتمند به روزنامه اینترنتی HuffPost   می نویسد: ” اعتیادهای فرآیندی اعتیادهایی هستند که شامل یک رابطه ی اجباری یا خارج از کنترل با رفتار خاصی هستند مثل قمار، رابطه جنسی، خوردن و اشامیدن افراطی نکته ی قابل توجه این که حتی میتواند در رابطه با، پول، هم باشد. تغییرات شیمیایی ای در مغز با فرآیند اعتیاد به وجود می آید که شبیه به تغییرات خلق و خو در اثر مصرف الکل یا مواد مخدر است.

جالب است بدانید بدن که با اعتیاد به این فرآیند و با درگیر شدن با یک فعالیت خاص مثل تماشای ویدئو های پورن یا داشتن یک ارتباط وسواسی با پول می تواند شروع به ترشح ماده شیمیایی معروف مثل دوپامین کند که در واقع احساس رضایت و نئشه گی را تولید می کند که شبیه به اثر شیمیایی است که مصرف مواد مخدر دارد. فردی که به نوعی به این رفتار معتاد است، هر چند ناخودآگاه شیمی مغز و بدن خود را دست خوش تغییراتی بکند. ”

دراین مورد که پول و ثروت چگونه به خوشبختی و رشد فردی کمک می کند، در حالی که هیچ ارتباط روشنی بین این سه وجود ندارد، تحقیقات نشان می دهد بعد از رسیدن به یک حد معین و مشخص از درآمد که نیاز های اساسی و ابتدایی  انسان را برآورده می کند، ثروت بیش از آن اندازه ملزوما خوشحالی  و رضایت نمی آورد و جالب است بدانید که روانشناسی افراد بسیار ثروتمند نشان می دهد که  این افراد در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی هستند. نه لزوما به دلیل مقدار ثروتی که دارند، بلکه خود ثروت در ذهن آنها این قضیه را ماندگار می کند که آن ها نیاز بی امان و بی وقفه به دستاورد ها دارند که در نهایت مرتبط می شود با عدم رضایت آنها. لازم به ذکر است که داشتن یک رویکرد پول محور نسبت به زندگی ارتباط دارد حتی با عدم رضایت در یک رابطه ی احساسی.

روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

بچه های شاد

حتی فرزندان افراد ثروتمند نیز میتوانند در معرض تشعشعات “آفولنزای” پدران و مادرانشان باشند. تحقیقات نشان می دهد که این بچه  ها نسبت به بقیه بیشتر در معرض آسیب پذیری بیشتری  توسط سوء مصرف و پرخاشگری هستند که میتواند به دلیل حس انزوا و احساس فشار برای رسیدن به یک دستاوردی باشد که هر دوی این موارد از طرف والدین انتقال داده می شود.

در جوامع متحرک رو به بالا( دهک بالای جامعه)،  کودکان اغلب تحت فشار قرار می گیرند تا مثلا در چندین رشته تحصیلی و غیر تحصیلی و فوق برنامه به برتری برسند تا دنباله روی والدینشان به افق روشن تری از از برنامه ی تحصیلی آینده خود داشته باشند، پدیده ای که ممکن است استرس زیادی را ایجاد کند.

روانشناس سونیا لوتار( Suniya Luthar ) می نویسد: در سطح عاطفی و احساسی به صورت مشابه، احساس انزوا اغلب ممکن است ناشی از فرسایش یا کمبود حضور خانواده در کنار یکدیگر باشد که این خود نشأت گرفته از آفولنزای والدین و تعهدات شغلی و بسیاری از فعالیت های فرزندان بعد از مدرسه باشد.

و همچنین تحقیقات و روانشناسی افراد بسیار ثروتمند، نشان می دهد که کودکان متعلق به دهک های بالا یا اصطلاحا طبقات اجتماعی یا اقتصادی بالاتر، نسبت به باقی افراد ناسازگارترند و این احتمال وجود دارد که مشکلات خود را درونی کنند و بروز ندهند و همانطور که قبلا گفته شد، فرزندان ثروتمند در معرض خطر بیشتری در برابر افسردگی، انزوا اضراب و اختلالات خوردن، هستند.

روانشناسی افراد بسیار ثروتمند

نتیجه گیری

مشکلاتی که دویدن به دنبال پول به همراه دارد این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می کند: چه مقدار ثروت، ثروت کافی، است؟ در جواب این سوال  با توجه به روانشناسی افراد بسیار ثروتمند، باید گفت که مقدار آن را خودمان مشخص می کنیم..

آیا این مطالب و تحقیقات بیانگر این است که اگر پولدار و ثروتمند باشید، نمی توانید خوشحال باشید؟

خیر، اما چیزی که پیشنهاد می شود این است که هوشمندانه عمل کنیم و سعی کنیم تمایلات و جهت گیری   های بی پایه و اساس را ایجاد نکنیم و اگر می خواهیم یک قدم رو به جلو برویم، بخشنده باشیم و بخشندگی را در خود بیدار نگه داریم.

در کل هیچکدام از این پیش آمدها تعجب آور نیست نیست چون همانگونه که تحقیقات و مطالعات متعدد بسیاری نشان داده اند، ما یک گونه اجتماعی هستیم، یعنی اگر حداقل یک رابطه صمیمی و معنادار نداشته باشیم، نمی توانیم خوشحال باشیم هر چه از زندگی اجتماعی غنی تر لذت ببریم،شادتر خواهیم بود.

منبع:

5/5 - (1 امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

0 نظرات
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx