بیوگرافی جری لوئیس (زندگینامه هنرمندان)
در زندگی نامه جری لوئیس اینگونه آمده است که : جری لوئیس با نام جوزف لویچ در 16 مارچ 1926 در نیوآرک (نیوجرسی) ایالات متحده دیده به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو مجری نمایش های سیار بودند. به همین علت، جری لوئیس دوران کودکی را نزد اقوامش سپری کرد. تابستان ها نزد پدر و مادرش می رفت که در کتسکیلس نمایش اجرا می کردند. جری لوئیس از پنج سالگی گه گاه به روی صحنه می رفت و قطعه موزیکالی را به تنهایی اجرا میکرد. او پس از یک سال تحصیل در دبیرستان، بلیت فروش شد. جری برای گذران زندگی، فروشنده سودا، صادرکننده بارنامه و متصدی کنترل و راهنمایی در سینما شد.
جری لوئیس در 1939 با یک مجری نمایش های سرگرم کننده و آوازخوان باریتونی به نام دین مارتین آشنا شد. هر دو آنها هیچ موفقیتی کسب نکرده بودند. پس تصمیم گرفتند زوجی هنری را تشکیل دهند. نخستین نمایش دو نفری شان در آتلانتیک سیتی با موفقیت فراوانی روبرو شد و از آن زمان سالها در سالن های پر از تماشاگر برنامه اجرا نمودند. اساس نمایش هایشان، ترانه خوانی دین مارتین بود که مدام دلقک بازی دیوانه وار جری آن را قطع میکرد. بداهه گویی توأم با رد و بدل کردن اهانت، به نمایش تنش و تعلیق میداد. اواخر سال های 1940، دین مارتین و جری لوئیس محبوب ترین زوج کمدی در تئاتر، تلویزیون و باشگاه های شبانه بودند. در سال 1946، جری لوئیس و دین مارتین پرده نمایشی را برای اجرا در باشگاه شبانه ساختند که هال بی. والیس آن را به سینما آورد. به این ترتیب که در سال 1949، هال بی. والیس از سوی کمپانی پارامونت با این زوج هنری قراردادی امضاء کرد. فیلم “دوست من ایرما”، نخستین فیلم شان بود که در آن نقش های مکمل را ایفا نمودند. مسخره بازی های دیوانه وارشان تنها لحظه های سرگرم کننده این کمدی و دنباله آن بود.
جری لوئیس و دین مارتینبا ادامه مجموعه فیلم هایی که سرآغازش فیلم دوست من ایرما بود، و با موفقیت جری نیز افزایش یافت و فیلم بزن بریم هالیوود، در وصلت دادن ابله با رؤیای ابلهانه امریکایی پیشرفت محسوب شد. تنها مشکل اینجا بود که فیلم هایشان فقط به دلیل ناهمخوانی شخصیت های شان فاقد انسجام بودند. چنین می نمود که جری لوئیس از بی عاطفگی دین مارتین آزرده خاطر بوده و دین مارتین هم از از مجاورت یک آدم شلخته و بی دست و پا.
علت موفقیت شان نیز تبلیغات و سرسختی پارامونت بود و استقبال تماشاگران نوجوان. جری لوئیس و دین مارتین پیش از جدایی شان در سال 1956، در 16 فیلم ظاهر شدند. فیلم هایشان هم تنوع طرح داستانی زیاد داشت و هم تنوع مکان، بسیاری برگرفته از کمدی های پرفروش سال های قبل بودند و جری لوئیس نقش هایی را ایفا میکرد که قبل از او ستارگانی چون جینجر راجرز، کارول لومبارد و بتی هاتن بازی نموده بودند. اما اساس داستان همیشه یکسان بود.
دین مارتین آوازخوان و موقر و متکی به خود بود و جری لوئیس وصله ناجور و دردسر آفرین. این فیلم ها را تماشاگران ساده می پسندیدند و همگی پرفروش بودند. با پایان گرفتن دوران مشارکت جری لوئیس و همسرش، جری توانست به تنهایی نیز موفق شود. پس از جدایی، جری از همسرش توانایی کمدی اش را جدی تر گرفت. شش فیلم نخست کارنامه جری لوئیس که کارگردانی هم کرده، در هر بررسی از کمدی امریکایی مکانی به خود اختصاص می دهد که استحقاقش را دارد – حتی فیلم پروفسور نخاله / نابغه که آشفته ترین نسخه از داستان دکتر جکیل و آقای هاید است. این فیلم وجه مالیخولیایی تخیل جری لوئیس را نجات میداد که بطور معمول حالت احساسی او بر آن سرپوش می گذاشت – چنین می نماید که باید حضور خود جری و مزاحمت ناشی از تمام آن تک مضراب های حقیر مرده شده در شراکتش با دین مارتین را مورد مطالعه قرار می داده است.جری لوئیس دل مشغولی کمدی امریکایی را در قالب کوچک مردی ادامه داد که در احاطه دنیای غیرقابل درک، بی احساس یا لگام گسیخته بود.
واکنش باستر کیتون نسبت به چنین دنیایی با دیده تحقیر نگریستن است، هری لنگدن خیال پردازی میکند، استن لورل این دنیا را به هم میریزد در حالی که چارلی چاپلین تمام نیرنگ ها و پوزخندهای پیشخدمتی را به کار میگیرد که در نظر دارد همه را سر جای شان بنشاند. واکنش جری لوئیس همانقدر نگران کننده بود که بدیع و نوظهور. او دیوانگی را برگزید. گرایش به سمت لودگی، بی دست و پایی و وول خوردن، مبالغه ای زیرکانه می باشد. اما هیچ بازیگری در حیات بخشیدن ماشینی به انسان یا با مطرح کردن غریزه های تردیدناپذیر بشری در خود، چنین زیاده روی نکرده است.
همکاری جری لوئیس با فرانک تشلین در شکل دادن به این روایات مبتلا به فلج انقباضی عضلات که مدام با خودش حرف میزند، مؤثر بوده است. به نظر میرسد طی همین دوران بود که او به فکر افتاد خودش را کارگردانی کند و شخصیتش را فقط دلقک ترحم انگیزی نمیدید که باید مورد ترحم دین مارتین قرار میگرفت. جری لوئیس خود را استن لورلی می دانست که هر موهبتی از زندگی معاصر، آسایش او را بر هم میزند. فیلم های تشلین کم وبیش کارتون های تغییر شکل یافته ای از دنیایی تحریف شده است که در آینه های فریبنده دیده میشود، پس جری لوئیس، فرد دلخواه تبلیغات بود. روباتی کژ رفتار که توسط اربابان متعارض امریکانا (هر آنچه به تاریخ فولکلور و جغرافیای امریکا مربوط است) بیش از ظرفیتش برنامه ریزی شده و به علت ناهمخوانی رفاه مادی با آرمان های تجریدی مبتلا به اسکیزوبید شده بود.
پروفسور نخاله / نابغه به تغییر شکل و نماهای پهلو به پهلوی یک دانشمند مجنون خجالتی، بی عرضه و احساسی، اما مبتکری می پردازد که کاریکاتور شخصیت دینوی دین مارتین است، یعنی مردی بی اعتنا، آسوده خاطر، گستاخ و منحط. جری 10 سال طرح پروفسور نخاله را در سر می پروراند – از دوران مشارکتش با دین مارتین و فیلم در برگیرنده همان ویژگی است که اساس کمدی او را تشکیل می دهد. فیلم هایش با تشلین همانقدر بر مهارتش افزود که بر جاه طلبی اش. جری لوئیس تهیه کنندگی، سپس کارگردانی فیلم هایش را بر عهده گرفت. زمانی که جری خودش را کارگردانی میکرد، همزمان در فیلم های دیگر کارگردانان نیز ظاهر میشد، مانند فیلم سیندرفلا که در آن شورانگیزی دیوانه وارش موجب از بین رفتن تقریباً تمام هزل نوآورانه تشلین شد.
در سال 1967 میلادی، از قدرت جری لوئیس کاسته شد. فیلم سه نفر روی نیمکت نخستین فیلمش پس از ترک کمپانی پارامونت بود. آیا این احتمال وجود دارد که نگرانی پدید آمده در جری، می بایست مبنایی اساسی می داشته است؟ آیا برای ادامه تصویر یک نوجوان بی دست و پای ویرانگر بیش از حد مسن نشده بود؟ در ضمن فیلم یک بار دیگر را بدون حضور خودش اما با شرکت پیتر لافورد و سامی دیویس، پسر کارگردانی کرد. اما این نمک و فلفل به دستپخت جری لوئیس طعم و بویی ندادند. او همچنان برای خانواده ها نامی آشنا بود، یا دوستش داشتند یا از او متنفر بودند. این نام آشنایی به علت برنامه تلویزیونی ای بود که هر سال در روز کارگر پخش میشد و سود حاصل از آن به کودکان مبتلا به پلاسیدگی عضلانی اختصاص داشت. مشابه چنین برنامه ای بسیار اندک بود. بطور مسلم اگر به علت تعهد جری لوئیس نبود این رویداد به انحراف کشیده میشد. این برنامه از یک سو ضیافتی از پول و بروز احساسات بوده و از سوی دیگر بازتابی خشک و بی روح از کشوری بسیار عظیم و آرمان گرایی بی حد و حصر آن. جری لوئیس یک سال انرژی را صرف برنامه ای نمود که 24 ساعت بدون وقفه پخش میشد و تمام حالات روحی متضادش را نشان میداد. دلقک بازی روحیه دهنده، حماقت پرورش یافته، از کارافتادگی قوه تکلم که ناشی از خستگی مفرط بود و گزافه گویی ملال آور و احساساتی درباره همدردی و همدلی. فشار ناشی از سنگینی بر یک خردمند حساس در فیلم روزی که دلقک گریست، همچنان به نمایش عمومی در نیامده، محسوس بود.
فیلم در 1974 تولید شد و یک سال بعد به پایان رسید. اما مشکلات قانونی یا بی اعتنایی، آن را به بوته فراموشی سپرد. فیلم کمدی نبود. موضوع آن سرگذشت یک دلقک سیرک بود که از سوی نازی ها استخدام میشود تا در کشتار کودکان زندانی در اردوگاه کار اجباری مشارکت کند. جری لوئیس طی سال های 1970 میلادی، در هیچ فیلمی ظاهر نشد، اما نامش بر سر در بیش از 200 سالن سینما نقش بسته بود که بخشی از یک زنجیره فعالیت تجاری او بود. جری لوئیس در امریکا با ناباوری چیزی را تجربه نمود که تلخ بود، جدی نگرفته شدن از سوی هموطنان. او اکنون دیگر فیلمساز نیست. منتقدان امریکایی یا به او بی اعتنایی کردند یا او را نادیده گرفتند، اما در فرانسه خیلی زود تبدیل به قهرمان فرهنگی گشت و منتقدان سرشناس و پرنفوذ، به او سلطان کمدی دیوانه وار لقب دادند. دو مجله کایه دو سینما و پزیتیف، که از مخاطبان فرهیخته برخوردار بودند و به طور کلی بر سر فلسفه نقد با یکدیگر جدل می کردند، بر سر نبوغ جری لوئیس در مقام کمدین، اشتراک نظر داشتند. منتقدان هر دو نشریه مدعی شدند که آثار جری لوئیس به نکاتی عمیق از امریکا می پردازد که بر امریکایی ها پوشیده مانده است.
در 1971 میلادی، جری لوئیس مورد استقبال پر شور اهالی پاریس قرار گرفت و در سالن مشهور المپیا، شانزده برنامه اجرا نمود که بلیت هر اجرا پیش فروش شده بود. در همین سال او کتاب فیلمساز کامل را منتشر نمود که در برگیرنده نظرهای او در مورد نحوه ساخت فیلم هایش بود و این که اساساً به فعالیت می پردازد که سال های 1970 بخاطر مبارزه با وابستگی اش به مصرف قرص های مسکن دچار فروپاشی سیستم عصبی و احساسی شد. زخم اثنی عشر نیز او را تا آستانه مرگ پیش برد. اما او توانست با کمک متخصص نام آور قلب، پروفسور مایکل دی بیکی، بر اعتیادش غلبه نماید و برنامه جنون آمیزش را فشرده و خلاصه کرد.
از جمله فعالیت های توان کاه جری، اجرای برنامه مشهور 24 ساعته تلویزیونی تله تون می باشد که به بیماران مبتلا به پلاسیدگی عضلانی اختصاص داشت. برنامه تله تون، فیلم سالانه جری لوئیس شناخته شد، همینطور زندگی و نمایش او. طی 24 ساعت می توانست شاهد این هیولا یا بروز احساسات بوده باشد و همینطور، نابغه ای که زمان سنجی در کمدی را به خوبی شناخته بود. به عبارتی دیگر، جری لوئیس نه فقط به یک نماد مبدل شده بود که یک محل (سایت) نیز بود و همان قدر دوست داشتنی یا منحط که لاس وگاس، محلی که تله تون اجرا میشد. مسلماً مارتین اسکورسیزی تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته بود که از او در فیلم سلطان کمدی استفاده نمود. به این ترتیب، اوایل سال های 1980، جری لوئیس به سینما بازگشت و با این فیلم موفقیتی شخصی را در کارنامه اش ثبت نمود. جری در این فیلم ایفاگر نقش یک شخصیت تلویزیونی مشهور بود که گرفتار رابرت دنیروی مانیایی شده بود. اما در این فیلم خود را یک تحمیل دانست. او مردی منزه و وابسته به دنیرو و ساندرا برنهارت بود. در همین سال برای عمل جراحی قلب باز، خود را به تیغ جراحان سپرد. جری لوئیس پدر شش فرزند است و در سال 1982، کتاب شرح حالش را با عنوان شخص جری لوئیس منتشر کرد.
فیلمهای جری لوئیس
فیلمنگاری: 1949 میلادی دوست من ایرما 1950 میلادی: دوست من ایرما به غرب می رود در جنگ همراه با ارتش 1951 میلادی: آن پسر من است عکس های فوری صحنه شماره 19۷ (مستند) ملوان مواظب باش 1952 میلادی: عکس های فوری صحنه شماره 207 (مستند) کمدین سربازان چترباز/ چترباز قلابی در راه بالی جشن شادی هالیوود (مستند) 1953 میلادی: از ترس خشک شدم پادوی زمین گلف/ گلف باز ماهر 1954 میلادی: پول تو جیبی/ چند نفر به یک نفر ولش کن/ بیمار قلابی سیرک سه حلقه/ سه زنگ سیرک پارامونت ویستاویژن را تقدیم می کند (مستند) 1955 میلادی: اینقدرها هم بچه نیستی/ کوچولوی قلابی هنرپیشه ها و مانکن ها / ستارگان و مانکن ها 1956 میلادی: شریک ها/ قهرمانان هالیوود یا شکست/ بزن بریم هالیوود بازیگر اول هالیوود (مستند) 1957 میلادی: غافل زودرنج / نازک نارنجی سرباز غمگین 1958 میلادی: خواباندن بچه ها / عیالوار پسر گیشا / بچه ژاپنی 1959 میلادی: کشتی را از دست ندی / کشتی رو گم نکنی لیل ابنر 1960 میلادی: دیدار از سیاره ای کوچک / بشقاب پرنده پادوی هتل سیندرفلا 1961 میلادی: محبوب زن ها خونه شاگرد 1962 میلادی: فقط پول / آقای اسکناس 1963 میلادی: دنیای دیوانه دیوانه دیوانه دیوانه پروفسور نخاله / نابغه کی به فکر فرشگاه است؟ / یک دیوانه در فروشگاه 1964 میلادی: پخمه / پاتسی بی نظم منظم 1965 میلادی: جواهرات خانوادگی / جواهرات فامیلی (بازیگر و کارگردان) بویینگ بویینگ 1966 میلادی: سه نفر روی یک نیمکت (بازیگر و کارگردان) راه … راه بیرون! 1967 میلادی: دهن گشاد (بازیگر و کارگردان) پل را بالا نبر، رودخانه را پایین بیار 1968 میلادی: درمان بی صدا (ناتمام) 1969 میلادی: قلاب، نخ و طعمه 1970 میلادی: راه جبهه از کدام طرف است؟ (بازیگر و کارگردان) یک بار دیگر (کارگردان) 1971 میلادی: روزی که دلقک گریست (ناتمام – بازیگر و کارگردان) 1978 میلادی: لوی می پرد (ناتمام) 1979 میلادی: اینست زندگی راسکال دزل (فقط راوی) 1980 میلادی: به زحمت کار کردن / از زیر کار در رو(کارگردان) 1982 میلادی: شوخی بی پروا سلطان کمدی 1983 میلادی: فروپاشی (کارگردان) دستگیری یک پلیس 1984 میلادی: جلوی مرا بگیرید، و گرنه فاجعه به بار می آورم از کجا وارد شدی؟ خروجت را ندیدم 1987 میلادی: مبارزه برای زندگی (تلویزیونی) 1989 میلادی: کلوچه 1992 میلادی: رؤیای آریزونا فردی به واشنگتن می رود ( فقط صدا) آقای شنبه شب 1995 میلادی: استخوان های خنده دار
در گذشت جری لوئیس
جری لوئیس که در سال های پایانی عمرش از مشکلات قلبی و سرطان پروستات رنج می برد، در صبح روز یکشنبه ۲۰ اوت ۲۰۱۷ در سن ۹۱ سالگی در خانه اش در لاس وگاس درگذشت.