پادکست زندگینامه امام محمد غزالی فیلسوف
بیوگرافی امام محمد غزالی (زندگینامه بزرگان)
امام محمد غزالی یکی از بزرگ ترین فیلسوف های قرن پنجم هجری می باشد که به علوم کلام، فقه و تصوف کاملا مسلط بوده است. دوستان عزیز سایت پرورش افکار برای آشنایی و کسب اطلاعات بیشتر از زندگی نامه امام محمد غزالی این فیلسوف بزرگ و ارزشمند ایرانی در ادامه با ما همراه باشید.
دوران کودکی و نوجوانی امام محمد غزالی
ابی حامد محمدبن محمد الغزالی الشافعی ملقب به امام محمد غزالی و حجت الاسلام زین الدین الطوسی در سال 450 هجری قمری در شهر توس از توابع خراسان به دنیا آمد. وی در همان دوران کودکی در شهر توس مورد تعلیم و تربیت قرار گرفت. شغل پدرش ریسیدن پشم بود و از همین راه روزی به دست می آورد. او پشم ها را می ریسید، سپس آن ها را به بازار پشم فروشان می برد و می فروخت به همین دلیل به آن ها غزالی می گفتند. پدر محمد غزالی مردی بسیار باتقوا بود، او اکثر اوقات در مجالس فقیهان حضور پیدا می کرد.
محمد برادری به نام احمد داشت، زمانی که هر دو کودک بودند پدرشان فوت کرد. پدرشان وصیت کرده بود که محمد و برادرش به ابوحامد احمد بن محمد الراذکانی که صوفی مسلک و یکی از دوستان نزدیکش بود، سپرده شوند. او هم به وصیت عمل کرد تا جایی که کل میراث به جا مانده از پدرشان تماما خرج شد. به همین خاطر روزی به محمد و احمد گفت: «من هر چیزی که از پدرتان به شما ارث رسیده بود را برای رشد و تربیت شما خرج کردم، من مردی فقیر هستم و دارایی خاصی ندارم به همین خاطر باید برای تحصیل فقه به مدرسه ای بروید و با مبلغی که ماهیانه می گیرید برای خودتان نانی به دست آورید، چون من هیچ در بضاعت ندارم!» این گونه بود که محمد غزالی و برادرش ناچارا به یکی از مدارس طلاب در نیشابور رفتند و در آن جا به کسب علم پرداختند.
شروع آموزش علم فقه
محمد غزالی بسیار باهوش و تند ذهن بود او خیلی زود علوم دینی و ادبی را یاد گرفت و پس از آن به یکی از مدارس توس رفت. سپس به شهر گرگان رفت و نزد ابونصر اسماعیل آموزش دید. و پس از گذشت مدت زمانی به شهر زادگاه خود توس بازگشت و حدود سه سال نیز در شهر توس به مطالعه و مرور دروس خود مشغول شد.
محمد غزالی در آستانه ی بیست سالگی به شهر نیشابور رفت و در آن جا با امام الحرمین جوینی، دانشمند و فقیه بزرگ آشنایی پیدا کرد و تا زمانی که در قید حیات بود همواره همراه و هم قدم او بود. تحصیلات محمد غزالی فقط در زمینه علم فقه نبود، بلکه او در علوم مختلفی اعم از منطق، فلسفه، اختلاف مذاهب و جدل هم دانش فراوانی کسب کرده بود، تا جایی که توانست نسبت به تمام دانشمندان هم قرن خود برتری پیدا کند. به گونه ای که امام الحرمین هم از داشتن چنین شاگردی همواره به خود می بالید؛ او حتی در میان شاگردان ابوالمعالی جوینی که همگی از فاضلان و عالمان بزرگ بودند نیز برتری پیدا کرد.
محمد غزالی پس از این که استاد گرانقدرش امام الحرمین جوینی در سال 478 از دنیا رفت، برای دیدار با خواجه نظام الملک طوسی که وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی بود از نیشابور خارج شد و توانست او را در لشگرگاهش ملاقات کند. نظام الملک از محمد غزالی که همشهری اش نیز بود، بسیار خوشش آمد و او را به طرزی نیکو اکرام کرد و به مدت شش ماه نزد خود نگه داشت. پس از آن غزالی را برای تدریس و توجه به امور نظامیه بغداد مامور کرد.
تدریس در بغداد
محمد غزالی در سال 483 هجری قمری به بغداد رفت و با موفقیت های فراوانی مشغول به کار شد و به تدریس و تالیف علوم فقه و کلام پرداخت، همچنین در زمینه ی فلاسفه و فرقه های گوناگونی مانند اسماعیلیه و باطنیه کار می کرد. غزالی در آن جا بسیار مورد توجه و استقبال دانشجوها قرار گرفت به گونه ای که هر روز حلقه ی درس او گسترده تر می شد و فتواهای شرعی که صادر می کرد مشهورتر می شد و خیلی زود آوازه شهرتش در همه جا پیچید.
ولی پس از مدتی نسبت به اعتقادات دینی و تمام معارف حسی و عقلی خود شک پیدا کرد ولی این شک بیشتر از دو ماه طول نکشید. بعد از آن بیشتر در مورد فرقه های گوناگون به تحقیق و بررسی مشغول شد و توانست در علم کلام به درجه ی استادی برسد و در این علم صاحب تالیف و تصنیف شود. سپس بدون این که استادی داشته باشد مشغول به تحصیل علم فلسفه شد. او اوقات فراغت خود را برای مطالعه کردن کتاب های فلسفی در نظر گرفته بود و حدود سه سال به این کار ادامه داد. و در اینجا بود که موفق شد برخی از کتاب های فقهی و کلامی خود را با نام های تهافت الفلاسفه، مقاصد الفلاسفه و المستظهرین را تالیف نماید.
گوشه نشینی و عزلت
محمد غزالی در سال 488 به سوی شام راهی شد و حدود دو سال در آنجا اقامت کرد. در این مدت هیچ کاری به جز خلوت، گوشه گیری و ریاضت کشیدن نداشت. او مدتی هم در مسجد دمشق به اعتکاف پرداخت. پس از مدتی تصمیم گرفت به سمت حج برود به همین خاطر راهی حجاز شد و همان طور که در شرح زندگی نامه خود در کتاب المنقذ من الضلال نوشته است، بر سر مزار ابراهیم خلیل (ع) با خداوند عهد کرد که هرگز در زندگی این دو کار را انجام ندهد. این که دیگر از هیچ پادشاهی انعام نگیرد و با هیچ متکلم دیگری وارد مجادلات کلامی نشود.
در سال 499 هجری قمری بود که از گوشه نشینی بیرون آمد و به سمت نیشابور رفت و در نظامیه مشغول به تدریس شد. حضور او در نیشابور بیش تر از دو سال طول نکشید و بار دیگر تدریس را رها کرد؛ سپس به توس بازگشت و در آن جا دوباره گوشه نشینی اختیار کرد. به گونه ای که هیچ مراوده ای با دوست و آشنا نداشت و با وجود این که سلطان سنجر از او خواست به تدریس بپردازد از فرمان او سر بار زد و عذرخواهی کرد.
وفات امام محمد غزالی
امام محمد غزالی سرانجام در روز دوشنبه سوم دی ماه 490 هجری شمسی مصادف با 14 جمادی الثانی 5050 هجری قمری در سن پنجاه و پنج سالگی در شهر توس دار فانی را وداع گفت و پیکر بزرگوارش را در تابران توس به خاک سپردند.
برخی گفته اند که پس از مرگش نامه ای در بالای سرش پیدا کردند که در آن به یاران خود توصیه کرده بود پس از مرگش گریه و زاری سر ندهند، و جسم او را مانند لباس یا خانه ای تلقی کنند که مدتی در آن زندگی کرده و الان آن را ترک کرده است.
آثار و کتاب های امام محمد غزالی
در میان دانشمندان و متفکران اسلامی، هیچ کدام به اندازه ی محمد غزالی به تالیف و تصنیف نپرداخته است. بسیاری از خاورشناسان و دانشمندان در مورد آثار و تالیف های امام محمد غزالی تحقیق کرده اند. دکتر عبدالرحمن بدوی در سال 1960 با کمک گرفتن از نوشته ها و تحقیقات خاورشناس های قبل از خود کتابی به نام «مولفات الغزالی» را چاپ کرده است. در این کتاب از 457 کتاب اصلی و منسوب به ایشان، 72 کتاب را بدون شک متعلق به امام محمد غزالی دانسته است و در مورد صحت انتساب مابقی کتاب ها به ایشان تردید داشته است.
ما در این جا تنها به چند نمونه از کتاب های معروف امام محمد غزالی بسنده می کنیم:
الوسیط
الوجیز
لباب النظر
معیار العقول
میزان العمل
حجه الحق
قوائد العقائد
احیاء علوم الدین
کیمیای سعادت
زاد آخرت
المنقذ فی الضلال
نصیحت الملوک
رساله الطیر
معراج الساکین