بیوگرافی سید محمد علی جمال زاده
جمالزاده با انتشار اولین مجموعه داستان کوتاهش، یعنی یکی بود یکی نبود، به شهرت فراوان دست یافت. این مجموعه، که متشکل از یک دیباچه و شش داستان کوتاه است، به نظر بسیاری از منتقدان، مهم ترین اثر جمالزاده می باشد که او را به عنوان نویسنده ای پیشگام در میان داستان نویسان معاصر شناسانده است.
در زندگی نامه سید محمد علی جمالزاده اینگونه آمده است که : سید محمدعلی جمالزاده در 23 دی 1270 در اصفهان دیده به جهان گشود. وی نویسنده و مترجم معاصر ایرانی بوده است. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقع گرایی در ادبیات فارسی می دانند.
کتاب سید محمدعلی جمالزاده
سید محمدعلی اولین مجموعهٔ داستان های کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود، یکی نبود در سال 1300 خورشیدی در برلین آلمان منتشر کرد. داستان های وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه است.
دوران کودکی سید محمدعلی جمالزاده
او در خانواده ای مذهبی در اصفهان متولد شد. او فرزند سید جمال الدین واعظ اصفهانی بود. واعظ اصفهانی در اصفهان زندگی میکرد، اما غالباً برای وعظ به شهرهای مختلف سفر میکرد. جمالزاده پس از 10 سالگی پدر خود را در برخی از سفرها همراهی میکرد. او به همراه خانواده در سال 1321 ه. ق. به تهران مهاجرت کرد.
سید محمد علی جمالزاده نوجوان بود که پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. در دوران اقامت او در بیروت، اوضاع سیاسی ایران تغییر کرد، در آن زمان محمد علی شاه قاجار مجلس را به توپ بست و هر یک از آزادی خواهان با مشکلاتی مواجه شدند. پدر سید محمد علی جمالزاده خود را به همدان رساند تا از آنجا به عتبات فرار کند، ولی در آنجا دستگیر شد و به بروجرد برده شد. امیر افخم، حاکم بروجرد دستور اعدام او را صادر کرد.
دوران جوانی سید محمدعلی جمالزاده
سید محمد علی جمالزاده در بیروت با ابراهیم پور داوود و مهدی ملک زاده فرزند ملک المتکلمین چندین سال هم دوره بود. در سال 1910 تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به اروپا مهاجرت کند. سپس از راه مصر عازم فرانسه شد. در آنجا ممتاز السلطنه سفیر ایران به او پیشنهاد داد که برای تحصیل به لوزان سوئیس سفر کند. سید محمد علی جمالزاده تا سال 1911 در لوزان بود، بعد از آن به شهر دیژون در فرانسه رفت و دیپلم حقوق خود را از دانشگاه آن شهر دریافت کرد.
ازدواج جمالزاده با زن فرنگی
سید محمد علی جمالزاده دو بار ازدواج کرد و هر بار زن فرنگی گرفت: ازدواج اول در فرانسه در خرداد 1293 ش، و ازدواج دوم در سال 1310 در ژنو. همسر اولش، زنی با مذهب کاتولیک بود به نام “ژوزفین” که هیچگاه به آیین و اعتقادات جمالزاده روی خوش نشان نداد و سرانجام بر اثر بیماری استسقا درگذشت. همسر دومش، زنی آلمانی الاصل بود که “مارگرت اگرت” نام داشت و ازدواج جمالزاده با او اسلامی بود. این زن بنا به قول سید محمد علی جمالزاده، مسلمان شده و اسمش را فاطمه گذاشته بود. این مساله می تواند بیانگر اعتقاد جمالزاده به آیین اسلام در آن زمان باشد.
سید محمد علی جمالزاده با زن فرنگی ازدواج کرد و ارتباط او با محیط و فرهنگ غرب و زنان فرنگی و تصور منفی او از زن ایرانی، در این امر بی تأثیر نبود. خود جمالزاده در جواب این پرسش که چرا زن خارجی گرفته است، می گوید: “وقتی من 15 ساله بودم، از ایران خارج شدم و آمدم بیروت و بعد آمدم اینجا (ژنو). همسایه ما در ایران دخترکی داشت به اسم ملکه که من عاشق او بودم. به پدر و مادرم گفته بودم ملکه را برای من نگاه بدارید. پدرم چند ماه بعد از اینکه از ایران آمدم بیرون، کشته شد. اولین سفری که رفتم به ایران، مادرم صدایم زد و گفت: ملکه آمده به دیدنت. لذت بردم. ملکه تا مرا دید، گفت شوهر کرده ام… این طور شد که من در همین اروپا زن گرفتم.”
سید محمد علی جمالزاده بی سوادی و عقب ماندگی زنان ایرانی را دلیل دیگر این مساله فکر میکند و می گوید: “زن من فارسی را به قدری خوب یاد گرفته بود که گاهی من از او می پرسیدم و او غلط های من را اصلاح میکرد. فرانسه می دانست، آلمانی، انگلیسی، فارسی، چهار زبان می دانست. چرا من این زن را نگیرم و بروم زنی بگیرم که بی سواد باشد؟!”
فعالیت های جمالزاده در خارج از ایران
همزمان با جنگ جهانی کمیته ای به نام کمیته ملیون به رهبری سید حسن تقی زاده برای مبارزه با روسیه و انگلیس در برلن تشکیل شد. این کمیته سید محمد علی جمالزاده را به همکاری دعوت نمود. وی در سال 1294 به برلن رفت و تا سال 1309 در آنجا اقامت داشت. پس ازاقامت کوتاهی دربرلن برای مأموریت از طرف کمیته ملیون به بغداد و کرمانشاه رفت و مدت شانزده ماه در آنجا اقامت داشت. در بازگشت به برلن مجله کاوه که 3 بهمن ماه 1292 اولین شماره آن به چاپ رسید، وی را به همکاری دعوت کرد و تا تعطیلی مجله در9 فروردین ماه 1301 به همکاری خود با تقی زاده ادامه داد.
پس از تعطیلی مجله کاوه، سرپرستی محصلین ایرانی در سفارت ایران را به عهده گرفت. سید محمد علی جمالزاده به مدت 8 سال این مسئولیت را به عهده داشت، تا اینکه در سال 1310 به دفتر بین المللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست. پس از بازنشستگی در سال 1335 از برلن به ژنو رفت و تا پایان عمر در آنجا اقامت داشت. جمالزاده بیشتر عمر خود را در خارج از ایران سپری نمود. اما می توان گفت که تمام تحقیقاتش درباره ایران و زبان فارسی و گسترده کردن دانش ایرانیان بود. علیرغم اینکه در رشته حقوق تحصیل نمود ولی درباره حقوق مطلبی ننوشت.
سبک نگارش سید محمد علی جمالزاده
از محمدعلی جمالزاده را همراه با صادق هدایت و بزرگ علوی به عنوان سه بنیانگذار اصلی ادبیات داستانی معاصر فارسی یاد می کنند. داستان کوتاه “فارسی شکر است” را که در کتاب یکی بود یکی نبود او چاپ شده است، عموماً به عنوان نخستین داستان کوتاه فارسی به شیوهٔ غربی می شمارند. این داستان پس از 1000 سال از نثرنویسی فارسی نقطه عطفی برای آن به شمار می رفت. به علاوه، مقدمهٔ جمالزاده بر کتاب یکی بود یکی نبود سند ادبی مهم و در واقع بیانیه نثر معاصر فارسی است. در این مقدمه جمالزاده مواکداً بیان میکند که کاربرد ادبیات مدرن نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعکاس مسائل و واقعیت های اجتماعی است.
دلایل تحلیلگران برای عدم بازگشت جمالزاده
به شهادت رسیدن پدر، مرگ پدر جمالزاده ضربه سهمگینی برای او بود. او که تحت تأثیر افکار پدر قرار داشت، به شدت از اوضاع ایران و جریانات سیاسی آن دوران متنفر شد، به طوری که جان مایه اغلب داستانهایش را بعدها به دوران پرتزویر، بی سامان و پرتلاطم مشروطیت اختصاص داد.
– تصاحب مستمری دیوانی پدر توسط یکی از دوستانش
– مقایسه اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ایران با غرب
– اوضاع نابسامان و پر از ننگ و هرج و مرج دوران مشروطیت (قبل از ترک ایران)
– ترک وطن در سن نوجوانی؛ سنی که هنوزشخصیتش قوام نیافته بود
– از هم گسستن پیوند عاطفی و قومی با مرگ مادر
– ازدواج با زن فرنگی
– احساس سرخوردگی از گذران دوران سخت بی پولی، نا امنی و غربت
درگذشت سید محمدعلی جمالزاده
سید محمد علی جمالزاده روز 17 آبان 1376 پس از آن که از آپارتمانش در خیابان “رو دو فلوریسان” ژنو به یک خانه سالمندان منتقل شد درگذشت. بنا بر نوشتهٔ ثبت شده در کنسولگری ایران، پس از درگذشت سید محمد علی جمالزاده 26 هزار برگ از نامه ها، دستنوشته ها و عکس های او در خانه اش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شده است. مقبره وی در بلوک 22 قبرستان پتی ساکونه در شهر ژنو قرار دارد.
اثار سید محمد علی جمالزاده
تاریخ و ادبیات
گنج شایان (چاپ برلین، ۱۳۳۵ ه. ق)
تاریخ روابط روس با ایران (چاپ برلین، چاپ تهران ۱۳۷۲)
پندنامهٔ سعدی یا گلستان نیکبختی (۱۳۱۷)
قصه قصه ها (از روی قصص المعمای تنکابنی، ۱۳۲۱)
بانگ نای (داستان های مثنوی معنوی، ۱۳۳۷)
فرهنگ لغات عوامانه (۱۳۴۱)
طریقهٔ نویسندگی و داستان سرایی (۱۳۴۵)
سرگذشت حاجی بابای اصفهانی (۱۳۴۸)
اندک آشنایی با حافظ (۱۳۶۶)
داستان ها
یکی بود، یکی نبود (۱۳۰۰)
عمو حسینعلی (جلد اول شاهکار) (۱۳۲۰)
سر و ته یه کرباس (۱۳۲۳) (۱۹۴۴)
دارالمجانین (۱۳۲۱) (۱۹۴۲)
زمین، ارباب، دهقان
صندوقچه اسرار (۱۳۴۲) (۱۹۶۳)
تلخ و شیرین (۱۳۳۴) (۱۹۵۵)
شاهکار (دوجلدی) (۱۳۳۷)
فارسی شکر است
راه آب نامه
قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار (۱۳۵۲) (۱۹۷۳)
قصهٔ ما به سر رسید (۱۳۵۷) (۱۹۷۸)
قلتشن دیوان (۱۳۲۵) (۱۹۴۶)
صحرای محشر
هزار پیشه (۱۳۲۶) (۱۹۴۷)
معصومه شیرازی (۱۳۳۳) (۱۹۵۴)
هفت کشور
قصه های کوتاه قنبرعلی (۱۳۳۸) (۱۹۵۹)
کهنه و نو
یاد و یاد بود
قیصر و ایلچی کالیگولا اطورروم
غیر از خدا هیچ کس نبود (۱۳۴۰) (۱۹۶۱)
شورآباد (۱۳۴۱) (۱۹۶۲)
خاک و آدم
آسمان و ریسمان (۱۳۴۳) (۱۹۶۴)
مرکب محو (۱۳۴۴) (۱۹۶۵)
سیاسی و اجتماعی
آزادی و حیثیت انسانی (۱۳۳۸)
خاک و آدم (۱۳۴۰)
زمین، ارباب، دهقان (۱۳۴۱)
خلقیات ما ایرانیان (۱۳۴۵)
تصویر زن در فرهنگ ایران (۱۳۵۷)
ترجمه
قهوه خانه سورات یا جنگ هفتاد و دو ملت (برناردن دو سن پیر) (۱۳۴۰ق)
ویلهلم تل (شیللر) (۱۳۳۴)
داستان بشر (هندریک وان لون) (۱۳۳۵)
دون کارلوس (شیللر)
خسیس (مولیر)
داستان های برگزیده
دشمن ملت (ایبسن)
داستان های هفت کشور (مجموعه)
بلای ترکمن در ایران قاجاریه (بلوک ویل)
قنبرعلی، جوانمرد شیراز (آرتور کنت دو گوبینو)
سیر و سیاحت در ترکستان وایران (هانری موزر)
جنگ ترکمن (آرتور کنت دو گوبینو)
کباب غاز