جذب کردن از طریق نوشتن اهداف و آرزوها (قانون جذب اهداف)
طبق بررسی های به عمل آمده و آمار در مورد تاثیر نوشتن اهداف، افرادی که اهداف خود را می نویسند نسبت به افرادی که در انجام این کار تنبلی می کنند، موفقیت بیشتری کسب می کنند. يک قلم و كاغذ برداريد و همه ی چيزها و همه ی موقعيت هايی را كه دوست داريد به دست بياوريد را روي كاغذ بنويسيد. ممكن است ده ها و يا صد ها آرزو ليست كنيد. آن قدر بنويسيد تا احساس كنيد.
دلیل موفق بیشتر در افرادی که اهداف خود را می نویسند، چیست؟
داشتن هدف و طرحی از آینده، موجب می شود که روی مجموعه ای از راهکارها متمرکز شویم و به جای آنکه دچار حواس پرتی و انحراف از مسیر شوید و وقت و زمان شما، روی خط مستقیمی متمرکز می شود.
همین دلیل است که باعث می شود انسان هایی که هدف مشخصی دارند، دستاوردهای بیشتری نسبت به انسان هایی بدون هدف داشته باشند.
مشکل آنجاست که همه فکر می کنند برای خود هدف هایی دارند، اما در واقع این امید و آرزوست که به آن فکر میکنند.
آرزو هدفی فاقد انرژی و انگیزه است و امید یک راه حل نیست. اهدافی که به روی کاغذ نیایند و برنامه و طرحی برای رسیدن به آن ها ریخته نشود شبیه فشنگ هایی هستند که باروت ندارند. افرادی که اهداف نوشته شده ای ندارند، هرگز مهارت اصلی مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت، یعنی تلاش منظم و پشتکار برای رسیدن به هدف، را انجام نمی دهند.
مشخص کردن اهداف، طرح ریختن برای رسیدن به آنها و هر روز روی آنها کار کردن، احتمال رسیدن به اهداف را چندین برابر افزایش می دهد. این بدان معنا نیست که مشخص کردن اهداف، موفقیت را تضمین می کند، بلکه احتمال موفقیت را چندین برابر افزایش می دهد. بلکه این شما هستید که با نوشتن اهداف، خود را در مسیر رسیدن به آن ها قرار می دهید.
چرا نوشتن اهداف اینقدر اهمیت دارد؟
نوشتن اهداف اولین قدم مهم به سمت دست پیدا کردن به آنهاست. اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان می کند اهدافتان را تجسم کنید. و دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند. فقط عده ی بسیار کمی از جمعیت جهان واقعاً برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت می گذارند شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعاً در زندگیشان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشد، که آرزوی داشتنش را داشتند.
نوشتن اهداف، مسیر شما را در رسیدن به موفقیت ایجاد می کند. با اینکه فقط عمل نوشتن اهداف می تواند فرآیند رسیدن را به حرکت بیندازد، اما این هم اهمیت دارد که هر از گاهی اهداف را مرور کنید. فراموش نکنید و به خاطر داشته باشید، هرچه تمرکز بیشتری روی اهداف خود داشته باشید، احتمال بیشتری هست که به آنها دست پیدا کنید.
قوانین در نوشتن اهداف:
همیشه مثبت فکر کنید و مثبت بنویسید
در زندگی چه می خواهید؟ هرآنچه می خواهید با ایده و طرح و برنامه دست یافتنی خواهد بود. اهدافی که انتخاب می کنید را صرفاً به عنوان یک انتخاب خام باقی نگذارید و با یادداشت آن اهداف به روند فکری خود جهت داده و در مسیر رسیدن به آنها حرکت کنید. از عللی که نوشتن اهداف آن است که به ناخود آگاه خود برنامه هایی را تزریق کنید. ذهن ناخود آگاه شما ابزاری بسیار قدرتمند و کارآمد است، ناخود آگاه خوب و بد را از هم تشخیص نمی دهد و قضاوت هم نمی کند. تنها عملکرد آن انجام دستورالعمل ها و برنامه هایش است. هرچه دستورالعمل های شما مثبت تر باشد، نتیجه مثبت تری نیز در انتظار شما خواهد بود.
همچنین مثبت فکر کردن در زندگی روزمره به شما در رشدتا بعنوان یک انسان کمک می کند. پس آنرا فقط محدود به تعیین هدف نکنید.
از کلی گویی بپرهیزید و وارد جزئیات شوید
به عنوان مثال به جای اینکه فقط بنویسید، اتومبیل جدید ، بنویسید یک ماشین قرمز رنگ آخرین مدل با مصرف پایین سوخت ، امکانات داخلی کامل، سقف متحرک، صندلی های چرم عالی، با اخرین فناوری سیستم صوتی روز دنیا، با ایمنی بالا و از همه مهم تر لذت رانندگی عالی و ….
یک بار دیگر داریم به ذهن ناخود آگاهمان یک دسته دستورالعمل دقیق و جزء به جزء می دهیم تا روی آن کار کند. هرچه اطلاعات بیشتری در اختیار آن بگذارید، آخر کار نتیجه واضح تری به دست می آورید. هرچه نتیجه تان دقیق تر باشد، ذهن ناخود آگاهتان کارآمد تر خواهد شد.
آیا میتوانید چشمانتان را ببندید و اتومبیلی که در بالا اشاره کردن را تجسم کنید؟ سوار آن شوید. بر روی صندلی های چرمش دست بکشید و با تمام وجود مرغوبیت آن را حس کنید. ابتدا سقف متحرک را امتحان کنید و سپس سراغ سیستم صوتی رفته و در آخرین مرحله اتومبیل را روشن نموده و از رانندگی لذت ببرید. توانستید این ها را ببینید؟ پس ذهن ناخود آگاهتان هم می تواند.
ناخود آگاهتان نسبت زمان حال مقاومت نمی کند
اهداف را به زمان حال بنویسید. این کار باعث می شود ذهن ناخود آگاهتان مسیری با کمترین مقاومت را انتخاب کند. اگر بنویسید “در آینده پولدار خواهم شد” ذهن ناخودآگاه با این تصور که این کار مربوط به آینده است وارد عمل نمی شود.
پس اهداف را به زمان حال و اول شخص بنویسید، انگار که واقعیت دارند و آن ها را احساس می کنید.
برای رسیدن به هدف، اهداف خود را بارها باز نویسی کنید
زمانی که اهداف نوشته شده و سپس باز نویسی شوند، بیشترین تأثیر را خواهند داشت. پس به یکبار نوشتن قانع نشوید. اهداف خود را یادداشت کنید و بعد دوباره آنها را به زبانی دیگر بازنویسی کنید، صفات انگیزه دهنده به آن اضافه کنید و مختصر و مفید شان کنید. یک هفته بعد شاید نیاز باشد که باز اصلاحشان کنید. همینطور به این اصلاح کردن ها ادامه دهید.
نوشتن اهداف اولین گام برای قابل دسترس و واقعی تر جلوه دادن آن هاست. بعضی وقت ها وقتی چیزی را به صورت نوشته داشته باشید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. همچنین برنامه ریزی برای آن ها نیز ساده تر می شود و می توانید با برنامه ای درست و کارآمد راه رسیدن به این اهداف را یافته و به زودی به آن ها برسید.
در نوشتن اهداف و آرزوها محدویتی در نظر نگیرید، اينكه می گوييم محدوديتی را در نظر نگيريد، منظور محدوديت مالی، حرفه ای و مانند آن است و به اين معنی نيست كه چارچوب عقل و منطق را كنار بگذاريد و شروع به خيال پردازی های غير ممكن كنيد. اين كار هم وقت شما را هدر می دهد و هم شما را از رسيدن به هدف های ارزشمند و هيجان انگيزی كه می توانيد به آنها دست پيدا كنيد باز مي دارد. پس مراقب تفاوت بين بلند پروازی و خيال پردازی باشيد. هرچه قدر كه دلتان می خواهد بلند پروازی كنيد ولی خيال پردازی های غير ممكن را رها كنيد چون نمی شود آنها را به هدف تبديل كرد و هميشه در حد آرزو باقی می ماند.