برنامه ریزی روزانه برای زندگی
هرشب که به پایان می رسید دفترچه یادداشتی داشتم و سراغش می رفتم ببینم درطول روز چه کارهایی انجام دادم و برای فردا و ساعت های ۷ صبح تا ۱۱ شب برنامه ریزی می کردم.
وای فقط یک ساعت برای خودم وقت آزاد داشتم آن هم بین ۱۱ تا ۱۲ شب بود. باید تمام کارهایم را تمام می کردم و قبل از ساعت ۱۲ میخوابیدم تا بتوانم خودم را برای فردا آماده کنم.
افسوس می خوردم گاهی اوقات که چرا نمی توانم به سایت هایی که دوست دارم و متن های جالبی برای خواندن داشتند سر بزنم اما چاره ای نبود.
چون ترم اول تو امتحانات شکست خوردم و گند زدم، بعد کلی کنکاش فهمیدم مشکل از نداشتن یک برنامه ریزی دقیق برای دقایق در طول روزم هست،برای همین حتی در کلاس های مدیریت زمان که درمحل امفی تئاتر دانشکده برگزار میشد شرکت می کردم.
چگونه برنامه ریزی کنیم تا موفق شویم؟
طوری برنامه ریزی کردم که حتی چند دقیقه بیشتر وقت برای خودم نداشتم، نمیتونستم مثل قبل برم در یخچال و بازکنم و با دقت یه میوه ای و انتخاب کنم و با کلی لذت بشینم و بخورم. گاهی فقط برای زدن یک گاز کوچک از یک سیب وقت داشتم که واقعاً برام سخت بود و نمیتونستم حتی تصورشو بکنم که اوضاع اینقدر با برنامه ریزی سخت شده.
از سختی برنامه ریزی حتی برای دقایق همین بود که باید دست از اکثر کارهای دلخواهت بکشی. بله، این شیوه ی درست زندگی کردن و دست یافتن به مراحل عالی و ایده آلم در آینده بود. اکثر دورهمی های دوستانه و مهمونی ها در زندگیم جایی نداشتن، باید حتماً قبلاً در دفترچه یادداشتم زمانی برایش تنظیم کرده بودم. حتی رفتن به دکتر یا بازی کردن با بچه های کوچک خواهرم که فوق العاده برایم لذت بخش بود. باورش برایم سخت است که باید بر خلاف میل قلبیم در اتاقمو را می بستم و به خواسته شان که بازی با من بود دست رد بزنم.
ولی مگر میشود آدم از بعصی لذت های روزانه که یکهو بوجود می آید مثل قدم زدن زیر باران بهار یا پاییز، گوش دادن به یک موسیقی زنده که دارد از تلویزیون پخش میشود یا ناخنک زدن به کلی خوراکی خوشمزه تو یخچال و بازی با بچه های ۳ ساله ی خواهرت، همه اینها را از فبل در دفترچه یادداشت برنامه ریزی کرد؟ باورش سخت است که آدمهای موفق وقت هایی را در روز برای اینکارا تلف نکرده باشند.
بعصی وقت ها نباید خیلی سخت گرفت بهتره گاهی لحظه ها را به حال خود رها کنیم نباید فکر کنیم زندگی خوب در خور موفقیت های پی در پی هست. شاید همان قدم زدن در باران زیبای پاییزی از چندین موفقیت تحصیلی یا کاری و .. لذت بخش تر باشد.