این روزها بحث درمورد مفاهیم شکرگزاری همه جا مطرح است. این موضوع روشن است که شکرگزاری میتواند یک درمان موثر برای بیماریهایی از جمله اضطراب و افسردگی باشد. با این حال، نگرانیهایی درمورد تلاقی شکرگزاری و مثبت اندیشی سمی وجود دارد.
در حقیقت، پرورش شکرگزاری گاهی دور از دسترس به نظر میرسد؛ چون دسترسی به این امر برای فرد ممکن نیست، موجب بدتر کردن اوضاع و ایجاد احساس بدتری نسبت به قبل در فرد میشود. به همین دلیل فرد تلاش میکند که احساس بدی که در خود دارد را با چیزی مثبت جایگزین کند، اینجاست که پای مثبت اندیشی سمی به زندگی فرد باز میشود.
مقایسه شکرگزاری و مثبت اندیشی سمی
مثبت اندیشی نوعی طرز تفکر است که در آن فرد سعی میکند احساسات یا تجربیات خوب را تنها با تمرکز بر نتیجه مورد نظر و لذتبخش خود به وجود آورد. اگرچه این نوع طرز تفکر، هنگام کار با ترس زیاد میتواند موثر واقع شود، این امکان وجود دارد که این طرز فکر مسموم باشد. اگر فرد از این تکنیک برای اجتناب و انکار اتفاقات واقعی محیط اطراف خود استفاده کند، خطر بیاعتبار کردن احساسات در کمین اوست.
روانشناسان همواره به مراجعین خود میگویند، ما نمیتوانیم احساسات خود را انتخاب کنیم، اما ما میتوانیم نحوه واکنش به این احساسات را انتخاب کنیم. مثبت اندیشی سمی زمانی رخ میدهد که آرزو میکنیم چیزی را احساس کنیم که هم اکنون احساس نمیکنیم، با تکرار جملات مثبت اندیشی و دستوری مانند (مثبت فکر کن) خود را مجبور میکنیم که احساس متفاوتی نسبت به احساسات کنونی خود داشته باشیم.
زمانی که فرد با تکرار بیحساب و کتاب این دسته از عبارات دستوری سعی میکند از احساسات واقعی خود چشمپوشی کند، راه را برای مواجهه درست با مشکلات و کاستیهای زندگی میبندد.
حقیقت مثبت اندیشی سمی
همه ما حداقل یک بار با سخنرانیهای به ظاهر انگیزشی مواجه شدهایم. در فضای این دسته از سخنرانیها هیجان فراوانی حاکم است. سخنران سعی دارد افراد حاضر و شنونده را وا دارد که طرز تفکرشان را تغییر دهند. این حقیقت را به آنها القا میکند که نباید ناراحت باشید. احساسات بد مانع اصلی شما در راه لذت بردن از زندگیتان است.
تک تک کلماتی که در جهت سرکوب احساسات منفی شما و القای کافی نبودن شما در این سخنرانیها به کار میرود، نه تنها تاثیری در دریافت احساسات خوب شما ندارد، بلکه عامل ایجاد احساسات بدتر از جمله احساس بد بودن و ناکافی بودن است.
سخنرانیهای انگیزشی تنها مثالی از مثبت اندیشی سمی بود که نه تنها به مثبت اندیشی سالم منجر نمیشود، بلکه شما را از قرار گرفتن در مسیر این هدف باز میدارد. قبل از آنکه به هرکدام از این پیامهای سمی در جهت القای مثبت اندیشی توجه کنید، برای شناخت خود و احساساتتان وقت بگذارید. راه را برای احساسات منفی و آزاردهنده باز کنید که بتوانید مشکل موجود را رفع کنید.
البته اینکه از شما میخواهیم با احساسات منفی خود روبهرو شوید، به این معنی نیست که تمام تمرکزتان را در تجربه این احساسات قرار دهید، تنها سعی کنید احساساتتان را کشف کنید، آنها را درک کنید، منبع این احساسات را بیابید و اگر نیاز است، در مسیر رفع عامل مسبب این احساسات قرار بگیرید.
مثبت اندیشی سالم فرصتی برای رشد و کمال برایتان فراهم میسازد و در نتیجه به شما آرامش و دوستی با خویش را هدیه میدهد، اما مثبت اندیشی سمی اضطراب و استرس شما را افزایش میدهد.
کشف احساسات اولین قدم در مسیر شکرگزاری واقعی است
اگر به جای سرکوب احساسات کنونی خود و اجبار برای تغییر احساسات، کنجکاوی نسبت به احساسات خود و کشف احساسی که هم اکنون داریم را پرورش بدهیم، در نتیجه، در مسیری قرار میگیریم که احساسات منفی خود را با احساسی مثبت از جمله قدردانی یا غرور سالم جایگزین کنیم.
احساساتی که ما هم اکنون در خود داریم ناشی از اتفاقات یا مشکلاتی است که در محیط اطراف یا در روابط اجتماعی ما وجود دارد، احساسات مثبت یا منفی ما سعی دارند که ما را نسبت به تغییرات و مشکلات محیط اطرافمان آگاه کنند.
با کنجکاوی در مورد احساسات خود، راه را برای شناخت بهتر اطرافمان باز میکنیم. گاهی پیش میآید که صرفا احساس ناخوشایندی بر ما غالب میشود و ما را آزار میدهد، بدون آنکه بدانیم منبع این احساس کجاست. اگر توجه کافی و مناسبی به این احساس داشته باشیم، میتوانیم منبع و مشکلی که مسبب این احساس منفی و آزاردهنده است را کشف کنیم، در راه رفع آن قدم برداریم و احساس خوب و مثبت را به خود هدیه دهیم.
سرکوب احساسات منفی، مشکلات کنونی ما را دو چندان میکند. سرکوب احساسات منفی و آزاردهنده نه تنها دردی از ما دوا نمیکند، بلکه کار ما را در پیدا کردن منبع این احساسات و رفع آن سخت میکند. با احساسات آزاردهنده خود روبهرو شوید. اگر ندانید مشکلی که در زندگی شما وجود دارد، دقیقا چیست، چگونه میخواهید آن را رفع کنید و در مسیر کمال قرار بگیرید؟
رویکرد متفاوت برای شکرگزاری
نظریههای نادرست و غیرواقعی فراوانی در مورد شکرگزاری وجود دارد، اما صحیحترین تعریف برای این عمل آن است که زمانی ما در مسیر شکرگزاری قرار میگیریم که ابتدا در برابر احساسات دردناک، آزاردهنده و منفی خود تسلیم شویم، نه اینکه تنها برای بهکارگیری تفکر مثبت اراده کنیم.
اگر بخواهیم این تعریف را گستردهتر توضیح دهیم، برای اینکه بتوانید واقعا تمرین شکرگزاری را آغاز کنید، در ابتدا باید دید کامل و جامعی نسبت به زندگی خود داشته باشید. باید درک کنید که دقیقا کجا هستید. در واقع بدانید در زندگی خود چه چیزهایی دارید، به چه چیزهایی واقعا نیاز دارید و چه تغییراتی برایتان سودمند است.
تمرکز شکرگزاری بر حقیقت زندگی شماست. این حقیقت میتواند شامل احساسات منفی و آزاردهنده شما، نقاط ضعفتان و مشکلات شما نیز باشد. زمانی که به تمام ابعاد زندگی خود تسلط داشته باشید، میدانید که چگونه در مسیر تغییر قرار بگیرید. قرار گرفتن در این مسیر میتواند به شما احساس مفید بودن و پیشرفت بدهد که خود یکی از مواردی است که میتوانید بابت آن قدردان خود بوده و احساس مثبتی داشته باشید.
کاربرد شکرگزاری
زمانی که بعد از یک روز کاری سخت و طاقت فرسا به خانه میرسیم و شام را در آرامش میل میکنیم، وقتی پس از تلاشهای فراوان رابطهای سازنده و موثر با اعضای خانواده خود میسازیم، در این موارد و موقعیتها نسبت به خودمان احساس افتخار میکنیم. این احساس مثبت سالم است، چون پس از پذیرش آسیب یا احساس آزاردهندهای که وجود داشت توانستیم احساس مثبتی را بسازیم یا تجربه کنیم.
قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و تغییرات مفید، خود یکی از بهترین اتفاقات است. پس از قبول کاستیهای موجود، در مسیر تغییر مثبت قرار میگیرید و امید دارید که این تغییرات مفید واقع شوند. از اینکه توانستید پای تصمیمات و خواستههای خود بایستید احساس رضایت دارید. زمانی که تغییرات مورد نیاز را با موفقیت در زندگی خود پیاده میکنید احساس ارزشمند بودن میکنید. این احساسات همه و همه ناشی از پذیرفتن کاستیها و احساسات آزاردهندهای است که سعی در سرکوبشان داشتید.
اغلب ما در برابر احساسات ناخوشایند و آزاردهنده مقاومت میکنیم. به این دلیل است که سعی داریم از خودمان، حتی در برابر کوچکترین تهدید درک شده، محافظت کنیم. شاید باورش برایمان سخت باشد، اما این احساسات برایمان مهم است، حتی میتواند مفید واقع شود.
احساسات منفی همواره آزاردهنده نیستند!
هر احساس، یک کارکرد و یک هدف تکاملی برایمان به همراه دارد. با مثال درمورد عصبانیت، بهتر این جمله را توضیح میدهم. عصبانیت به ما هشدار میدهد که چیزی در محیط اطرافمان اشتباه است و مارا وادار میکند که آن را بیابیم و برای حل آن کاری انجام دهیم.
اگر در صورت مواجهه با این احساس، خشم خود را سرکوب کنیم، نه تنها این مشکل به صورت حل نشده در ما باقی میماند، بلکه پیامی که عصبانیت برای ما به همراه داشت را نیز از دست میدهیم. تمرین شکرگزاری این امکان را به ما میدهد که با احساسات منفی خود ارتباط برقرار کنیم و آن پیامی که عصبانیت سعی داشت به ما برساند را دریافت کنیم.
مثال اول در رابطه با سرکوب خشم
برای مثال فرض کنیم متوجه شدیم که یکی از نزدیکانمان به ما دروغ گفته است. این موضوع باعث میشود که احساس عصبانیت کنیم، اما در عین حال از خراب شدن رابطه خود با این فرد میترسیم. بنابراین عصبانیت خود را بروز نمیدهیم، واکنشی نسبت به دروغ گفتن آن فرد نشان نمیدهیم و عصبانیت را در خود دفن میکنیم. اگر بجای سرکوب عصبانیت، به خود اجازه دهیم که این احساس را قبول کنیم، این پیام را دریافت میکنیم که فرد مورد نظر ممکن است در ادامه رابطه قابل اعتماد نباشد. همچنین ممکن است تلاش کنیم که علت دروغگویی فرد را کشف کنیم که بدانیم چه موضوع مهمی در این بین وجود داشته که درمورد آن دروغ گفته است و بهتر است بدانیم. زمانی که که احساس عصبانیت خود را قبول کنیم و تسلیم این احساس شویم، برای دریافت پیامی که عصبانیت برایمان به همراه داشته آماده میشویم. وقتی این پیام را دریافت میکنیم، احساس شکرگزاری میکنیم چراکه وضعیت بهتری را برای خود رقم زدهایم.
شاید این مثال و روندی که برایتان توضیح دادیم شبیه اغلب تمرینات شکرگزاری دیگری که مشاهده کردهاید به نظر نرسد. چراکه در اغلب این تمرینات سعی در سرکوب احساسات منفی و پرورش احساست مثبت دارند.
مثال دوم در رابطه با سرکوب کردن حسادت
مثال دیگری در توضیح و بررسی تمرین شکرگزاری واقعی میزنیم. احساس حسادت یکی دیگر از احساساتی است که همواره با آن مواجه میشویم، آن را احساسی آزاردهنده تلقی میکنیم و سعی در سرکوب آن داریم. اغلب ما هنگام مواجه با این نوع از احساس، سعی میکنیم که آن را با احساس شکرگزاری درمورد وضعیت کنونیمان جایگزین کنیم. این احساس در جامعه امروزی و مصرفگرا بسیار رایج و شایع است.
اینکه در مورد داشتههای کنونی خود، از وعده غذایی رو میز یا سقفی که بالای سرمان داریم، از لباسی که هرروز برای کار میپوشیم یا ماشینی که هرروز با آن به سرکار میرویم، در پاسخ به این است که به خود اجازه میدهیم درد نداشتن را بپذیریم. این طرز فکر بسیار مسموم است. زمانی که تسلیم احساس آزاردهنده حسادت خود شویم، میتوانیم به درستی قدردان داشتههایمان باشیم.
در این نقطه است که با قبول کردن احساسات منفی خود و رویارویی با آنها، دریافت پیامی که سعی دارند به ما برسانند و عدم سرکوب احساسات آزاردهنده و منفی، راه را برای احساسات مثبت باز میکنیم و اجازه میدهیم
احساس مثبتی داشته باشیم که برایمان مفید و سودمند است و واقعا به آن نیاز داریم.
تفاوت اصلی بین مثبت اندیشی سمی و مثبت اندیشی سالم
تفاوت احساس مثبت واقعی و مثبت اندیشی سمی در اینجا مشخص میشود. در مثبت اندیشی سمی هیچ گونه احساس منفی برای فرد قابل قبول نیست. اگر فرد با دستهای از احساسات مواجه شود، باید در سرکوب و حذف سریع آن بکوشد بدون آنکه بداند دقیقا مشکل کار کجاست.
با سرکوب مداوم احساسات منفی و آزاردهنده، فرد از زندگی واقعی خود فاصله میگیرد و کنترل بر زندگی خود را از دست میدهد. تاثیرات سمی بودن مثبت اندیشی بیحساب و کتاب، قابل چشمپوشی نیست. این طرز تفکر فرد را خودش دور میکند و اجازه تخلیه و رهایی از احساسات منفی را به او نمیدهد.
نتیجه نهایی
مهمترین نکته در این بحث، آن است که برای تجربههای مثبت نیاز نیست خود را تحت فشار تلقینهای روزانه قرار دهید. برای این گونه احساسات مثبت از جمله شکرگزاری و قدردانی، ابتدا باید درمورد انواع احساساتی که داریم و تجربه میکنیم با خودمان صادق بوده و در بررسی آنها واقعبین باشیم.
غم، عصبانیت، حسادت، شرمندگی و این قبیل احساسات که تجربهشان به نظر آزاردهنده میآید، تنها راه نجات است. اولین قدم برای پرورش چشم اندازی مثبت، تایید و پذیرفتن حقایق و آنچه احساس میکنیم است. حال اینکه این احساسات بسیار دردناک یا آزاردهنده باشد، مهم نیست.
هنگامی که بتوانیم حقیقتی که در پس هر کدام احساسمان وجود دارد را کشف کنیم، در مسیر درک و پذیرش آن قرار میگیریم. برای حرکت به سمت شکرگزاری، باید تسلیم سختیها و دردها شویم. تنها در این صورت است که میتوانیم غرور و مهربانی را نسبت به خود، به عنوان پاداش شکرگزاری بدست آوریم.
هرگاه تصمیم به پرورش شکرگزاری گرفتید یا خواستید احساس مثبتی را در خود تقویت کنید، ابتدا از خود بپرسید ( چه جیزی مانع اصلی من در برابر کسب این احساسات مثبت است؟ ) سپس مانند یک دوست دلسوز برای رفع این مانع همراه خود باشید. بدون هیچ نگرانی و اضطرابی درمورد منطقی بودن احساسات آزاردهنده، از جمله عصبانیت، ترس یا حسادت، اطلاعاتی جمع آوری کنید. این عمل پایه اصلی پذیرش است که منجر به احساسات مثبت از جمله شکرگزاری میشود.
منبع:
https://www.mindbodygreen.com/articles/toxic-positivity-vs-gratitude