خودکارآمدی: چگونه همیشه به خودتان ایمان داشته باشید
پدر و مادرها زمانی که سعی میکنند کودکانشان را تشویق به انجام کاری کنند، مثلاً درس خواندن برای امتحان، یادگیری دوچرخهسواری یا رانندگی کردن، تمرین مهارتهای فوتبالی، تمرین یک قطعۀ تکنوازی پیانو و غیره، سوگیریشان بیشتر به سمت نصیحت کردن بچهها و پند دادن به آنهاست. اینچنین به آنها نگاه کنید که: «تلقین است (ذهن برتر از جسم است).» یا «ارزش انسانها در هنگام سختی معلوم میشود (در دگرگونی احوال گوهر مردان معلوم شود).» و امثال اینها.
البته، بچه ها ممکن است از این تعابیر و اصطلاح های دیگر دلخور شوند؛ اما بچه ها یک خبر خوب! پدر و مادرتان به چیزی پی برده و نتیجۀ آن را کشف کردهاند؛ این حرفها را میزنند چرا که این نوع تشویق کردن باورهای خودکارآمدی را در شما بالا میبرد و اینکه فقط این باورها هستند که موجب موفقیتهای بزرگتری در زندگی میشوند.
درک مفهوم خودکارآمدی، تقریباً تمام کارهایی که در زندگیتان انجام میدهید – از یادگیری رانندگی یا دریبل کردن توپ در فوتبال گرفته تا پیشرفت کردن از طریق یک شغل موفق و هدفمند و هدایت کردن روابط بسیاری با دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد. از آنجا که پدر و مادرها برخی اصطلاحات پیش پا افتاده را خیلی زیاد استفاده میکنند، به آنها یک فرصت بدهید؛ آنها فقط تلاش میکنند که حس خودکارآمدی را در کسانی که دوستشان دارند بالا ببرند چرا که میدانند این حس خودکارآمدی درک شده اثراتی خیلی واقعی بر زندگیتان دارد؛ که این مطلب درست است حتی اگر اقوامتان هرگز از خود واژۀ خودکارآمدی برای تعریف آن استفاده نکرده باشند.
بنابراین، معنا و اهمیت خودکارآمدی چیست؟ بیایید در دو بخش جواب این سؤال را بدهیم.
اصطلاح خودکارآمدی به چه معناست؟
بر اساس گفتۀ دکتر آلبرت بندورا – روانشناسی که در اواخر دهۀ 1970 این اصطلاح را ابداع کرده – خودکارآمدی، باورهای یک شخص به تواناییهایش برای انجام کارهاست. افرادی با سطح خودکارآمدی بالا با اعتماد به نفس هستند و توانایی و ظرفیت موفق شدن در کارهای گوناگونی را دارند.
چرا خودکارآمدی مهم است؟
یقیناً، اعتماد بیش از حد یا نداشتن درک صحیحی از دانش، مهارتها و تواناییتان میتواند مشکلساز باشد: یک نفر میتواند کاملاً به خودش اطمینان داشته باشد؛ او میتواند از روی یک نهر کوچک بپرد صرفاً برای اینکه خیس نشود؛ یا اینقدر به خودش اطمینان داشته باشد که بتواند در مجلس عروسی برای پایان دادن به شلوغی های نامربوط، سخنرانی فیالبداهۀ عالی و خیلی خوبی را ارائه دهد؛ یا میتوانند برای جلوگیری از ورشکستگی مالی، یک تجارت موفق را فقط با ابتکار عمل راهاندازی کنند.
اما از طرف دیگر، بدون خودکارآمدی بالا، هیچکس نه تنها نمیتواند از روی جویبار بپرد بلکه در واقع نمیتواند ورزش پرش طول در المپیک را انجام دهد؛ هیچکس نه تنها نمیتواند در یک جمعیت کوچک اظهارنظر کند، قادر نخواهد بود مقابل هزاران نفر روی صحنه برود؛ و اگر هیچوقت کسی در تجارت ریسک و مشارکت نکند، هرگز کسی موفقیتی به دست نمیآورد.
مفهوم سودمندی یا اثربخشی که با مفهوم حقیقت و اصالت عجین شده است، برای موفقیت ضروری و حیاتی است؛ و همانطور که خواهیم دید، این مسئله در تمام حوزههای زندگی، از مسائل حرفهای و شخصی گرفته تا مسائل علمی و دانشگاهی، صدق میکند و درست است.
مثاله ای برای خودکارآمد بودن
یک فرد خیلی موفق را پیدا کنید و بعد متوجه خواهید شد که هر کسی که به خودش باور و اعتماد داشته باشد، مستعد موفق شدن هست؛ و همانطور که گفته شد، این برای همه در سرتاسر دنیا صادق است.
برای مثال، اول دو داوطلب مقطع دکتری را تجسم کنید که در شرف دفاع از پایان نامه شان هستند؛ تصور کنید که هر دو دانشجو در یک رشته تحصیل کردهاند، مقالاتی نسبتاً مشابه نوشتهاند و هر دو به نسبت خوب هستند و هر دو نفر به یک نسبت بااستعداد و باهوش هستند. نتیجه و استنباط به این قرار است: یکی از این دو داوطلب بااستعداد مقطع دکتری کاملاً به تواناییهایش اطمینان دارد در حالیکه آن دیگری به ظرفیت و تواناییاش باور ندارد. کدام دانشجو دفاعیۀ بهتری ارائه خواهد داد؟
حالا به برترین چهرۀ آمریکایی، یک پیشگام و کارآفرین فکر کنید: توماس ادیسون گفته است که «یک درصد نبوغ و استعداد، الهام است و نود و نه درصد آن کار سخت و پشتکار».
چه کسی خواهان این است که این همه عرق بریزد یا به عبارت دیگر تلاش کند و سختی بکشد؟ یک نفر با باورهای خودکارآمدی خیلی زیاد، کسی هست که این کار را میکند. نقل قولهای مرتبط با اعتماد به نفس، مانند همان نقل قول مشهور ادیسون، از جانب کسانی گفته میشوند که به خوبی مفهوم خودکارآمدی را در خودشان پرورش دادهاند.
شما میتوانید نمونه هایی از اینکه افرادی با خودکارآمدی بالا چگونه در هنر، ورزش، سیاست و غیره موفق میشوند را ببینید. ذهن و روحی که با موفقیت عجین شده، جسم و بدن را هم به سمت موفقیت و پیروزیهای بزرگ سوق میدهد.
چگونه خودکارآمدی را پرورش دهیم؟
اینکه از سطح خودکارآمدی بالایی بهرهمند باشیم به چه معناست؟ یعنی اینکه احتمال موفقیت خیلی بالایی دارید. برای سنجش و اندازهگیری میزان خودکارآمدی، میتوانید به پرسشنامۀ خودکارآمدی که به «مقیاس کلی خودکارآمدی» یا GSE هم شناخته میشود – که این پرسشنامه توسط روانشناسان رالف شوارتز و متایس جروسالم طراحی شده است، نگاهی بیندازید.
به هر کدام از این سؤالات بر اساس مقیاس یک تا پنج جواب دهید؛ همانطور که حدس میزنید، هرچه امتیاز بیشتری داشته باشد، سطح خودکارآمدی بالاتر است:
«من قادر خواهم بود به اکثر اهدافی که برای خودم تعیین کردهام برسم»
«مطمئن هستم زمانی که با کارهای سخت هم روبرو شوم، از پس آنها بر میآیم»
«در کل، فکر میکنم که میتوانم نتایج مطلوب و باارزشی را به دست آورم»
«باور دارم که میتوانم در اکثر تلاشهایم برای اهداف ذهنیام موفق شوم»
«قادر خواهم بود بر چالشهای بسیاری با موفقیت فائق آیم»
«اطمینان دارم که میتوانم کارهای مختلف بسیاری را به طور مؤثر و کارآمد انجام دهم»
«در مقایسه با دیگران، من میتوانم بیشتر کارها را به نحو احسن انجام دهم»
«حتی زمانی که مسائل سخت و دشوار هستند، من میتوانم عملکرد نسبتاً خوبی داشته باشم»
خودکارآمدی در برابر عزت نفس
معنای اولیۀ فرهنگ لغت از کلمۀ عزت نفس، از سایت Dictionary.com به طور کاملاً تحتاللفظی به این صورت است که: «یک احترام و ملاحظۀ واقع گرایانه یا احساس و درک مطلوب و مناسبی به خود؛ که به آن احترام به خود یا مناعت طبع هم گفته میشود». همانطور که میبینید، در هیچ کجای این تعریف اسمی از توانایی ها یا استعداد شخص – یا تعبیری مرتبط با آن که به مفهوم خودکارآمدی نیز شناخته میشود – برده نشده است.
به بیان ساده، عزت نفس و خودکارآمدی مترادف نیستند؛ آنها حتی وابسته به یکدیگر نیز نیستند.
به عبارت دیگر، افراد زیادی هستند که حس عزت نفس و خود دوستی را در خود دارند؛ کسانی که میدانند انسانهای خوب و نجیبی هستند که ارزش احترام، مهربانی و بیطرفی را دارند؛ کسانی که با وجود همۀ اینها خیلی به تواناییهایشان برای رسیدن به اهداف مختلف فکر نمیکنند. داشتن سطح خودکارآمدی بالا میتواند عزت نفس را هم بالا ببرد اما عزت نفس مؤلفۀ اصلی خودکارآمدی نیست.
از طرف دیگر، افرادی با عزت نفس خیلی کم در معرض خودکارآمدی کم هم هستند. خبر خوب این است که مقیاس خودکارآمدی متغیر است؛ نه تنها از یک شخص به شخص دیگر بلکه درون هر کدام از ما نیز متغیر است. شما میتوانید در طول زمان حس خودکارآمدی را در خود ایجاد کنید. چگونه؟ به این صورت که زمانی که با کارهای سخت و دشوار روبرو میشوید، با خوشبینانهترین حالت ممکن در هر زمان به آن بنگرید، خودکنترلی را در برابر نگرانیها و افکار منفی تمرین کنید و تا جایی که میتوانید به خودتان باور داشته باشید.
با تلاش و کوشش و در طول زمان شما میتوانید حس خودکارآمدی را در خود پرورش داده و واکنشهای هیجانی که در برابر چالشها و کارهای سخت دارید را بهبود ببخشید؛ که پیامدی رضایتبخش بابت نتایج واقعاً بهبود یافته در بر خواهد داشت. تمام اینها به این دلیل است که شما به ذهن و خودکارآمدی خودتان اجازه دادهاید که مسیرتان را تعیین کنند.
خلاصه، یک فرد در صورتی میتواند موفق شود که اول باور داشته باشد که موفقیت، اتفاق و پیامدی محتمل و امکانپذیر است.