7 نکته درباره اينكه چگونه هدف خود را پیدا کنید
لحظه موعود فرا رسیده بود. بالاخره نوبت شما بود که به روی صحنه بیایید. وقتی با افراد روی صحنه دست دادید و آن گواهی یا مدال را دریافت کردید و حس غرور و افتخار از این که بالاخره به هدف خود رسیدید در سراسر وجودتان رفته بود…
اما همانطور که با دوستان یا خانواده جشن می گیرید، شاید یک احساس ناخوشایند به شما دست دهد. حالا چی؟ شاید کسی این سوال ترسناک را پرسید: «می خواهی با زندگیت چه کار کنی؟» شاید آنقدر روی این هدف فوری متمرکز شده اید که به «چرا» فکر نکرده اید.
این که آیا ما از مدرسه فارغ التحصیل می شویم، آموزش می بینیم یا شغل خود را تغییر می دهیم، تشخیص اینکه چه نوع زندگی می خواهیم داشته باشیم دشوار است. بسیاری از ما مطمئن نیستیم که دقیقا می خواهیم چه کار کنیم. پر کردن وقتمان با امور مختلف و کسب و کار راحت تر است.
اما خواه ناخواه این سؤالات مطرح می شود: «من قرار است چه کار کنم؟ چرا کاری را که انجام می دهم انجام می دهم؟»
تلاش برای یافتن هدف خود در زندگی یک سفر بی پایان است. شما تنها نیستید و مهم نیست که چقدر گیج یا گم شده اید، این را بدانید که هیچ وقت دیر نیست و سفر بخشی از آن است.
چرا به احساس هدف نیاز دارم؟
تعریف هدف این است که چرا چیزی وجود دارد. هدف پنهان در هر موضوعی دلیلی است که برای آن در نظر گرفته شده یا خلق شده است.
مهم نیست چند سال داریم، هر یک از ما ممکن است به درستی ندانیم که هدفمان چیست. بسیاری از مردم احتمالا هرگز هدف واقعی خود را در طول زندگیشان پیدا نخواهند کرد.
هنگامی که ما هدف داریم، احساس اعتبار را تجربه می کنیم. ما احساس می کنیم که بخشی از چیزی بزرگ تر هستیم که به نوبه خود ما را شادتر و با اعتماد به نفس تر می کند. در نتیجه این امر ما سخت تر و کارآمدتر کار می کنیم.
مجله روانشناسی کاربردی نشان داد که افراد با احساس هدف احساس می کنند کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند و عمر طولانی تری دارند. زمانی که درآمد، تحصیلات، جنسیت و نژاد کنترل می شد، نتایج یکسان بود.
مطالعه دیگری که در مجله لنست منتشر شد نشان داد که احساس هدفمندی مستقیماً با سلامت ذهنی و جسمی ما مرتبط است. افرادی که هدفمند هستند کمتر در معرض خطر سکته مغزی، حملات قلبی و زوال عقل هستند و شب ها بهتر می خوابند.
احساس رضایت باعث می شود که ما در کار خود غرور بیشتری داشته باشیم. اگر بدانیم که در مسیر درستی هستیم، شکست مانع بزرگی در نظر ما نیست.
چرا یافتن هدف در زندگی دشوار است؟
پیدا کردن ستاره راهنمای خود دشوار است.
درک هدف شما در زندگی فرآیندی از كشف خود و خود اندیشی است. شما باید خودآگاه باشید و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و بدانید که چه چیزی شما را برانگیخته یا بی علاقه می کند.
بسیاری از مردم از یافتن هدف خود اجتناب می کنند زیرا احمقانه به نظر می رسد یا مطمئن نیستند که چگونه آن را جستجو کنند. ما دائماً در حال رشد هستیم و نظرمان را تغییر می دهیم. با نگاهی به درون خود، ممکن است همیشه آنچه را که می بینیم دوست نداشته باشیم. ما باید صبور، انعطاف پذیر و بخشنده باشیم و این سخت ترین کار است.
ما می دانیم که هر فردی توانایی ها و آرزوهای منحصر به فردی دارد. همه ما در برخی مسائل نقاط قوت و در برخی دیگر نقاط ضعفی داریم. بی شک کشف هدف و دنبال کردن اهدافتان شجاعت و اراده می خواهد. البته وقتی افرادی را در زندگی خود دارید که می خواهند به شما کمک کنند تا به آنجا برسید ادامه دادن، سازگاری و استقامت آسان تر است.
تلاش تنها به خود شما بستگی دارد؛ اما مربیان شما چشم انداز و پاسخگویی لازم را برای یافتن هدف خود و باز کردن پتانسیل کامل خود ارائه می دهند.
مزایای دانستن هدف من چیست؟
هدف در ظاهر امری نسبتاً ساده به نظر می رسد، اما چیزی فراتر از انجام کاری است که ما را خوشحال می کند. محققان ایالتی فلوریدا و دانشگاه استنفورد دریافتند که شادی بیشتر با گرفتن ارتباط دارد تا دادن؛ اما آنهایی که «بخشنده» بودند، ارتباطات معنی داری بیشتری ایجاد کردند و هدف ماندگاری را در خود پرورش دادند.
ما به طور مداوم در حال رشد هستیم و یاد می گیریم زمانی که هدف خود را می دانیم، گام هایی برای رسیدن به هدف خود برداریم. وقتی روی اهدافمان تمرکز می کنیم، زمانی نداریم که خودمان را زیر سوال ببریم یا به دیگران حسادت کنیم.
اگرچه این یک نیاز اساسی مانند غذا، آب و سرپناه نیست، داشتن یک زندگی معنادار برای ارضای روحی موضوعی حیاتی است. حال روحی ما از هدف ما سود می برد. احساس قدردانی، موفقیت و پذیرایی بیشتری نسبت به ایده های جدید می کنیم.
سوالات اصلی که باید از خودم بپرسم تا هدفم را پیدا کنم چیست؟
با این همه راه برای کاوش، چگونه می توانیم بدانیم که از کجا شروع کنیم به دنبال هدف خود؟ شما سعی نمی کنید امکانات را به یک چیز محدود کنید، بلکه سعی می کنید الگوهای آنچه شما را به حرکت در می آورد و الهام می بخشد را درک کنید. شما سعی می کنید بفهمید چه چیزی معنادار است این معمولاً به معنای بهره برداری از استعدادها، نقاط قوت و دیدگاه شماست.
در زیر چند سوال عالی وجود دارد که می توانید از خود بپرسید و در مورد آنها فکر کنید:
- چه چیزی باعث خوشحالی شما می شود؟
- چه چیزی شما را سرحال و پرانرژی می کند؟
- در منطقه امن شما چیست؟
- چه چیزی را برای پروژه ها، گردهمایی ها یا فعالیت هایی که منحصر به شما هستند به ارمغان می آورید؟
- چه کاری می توانید با زمانی که احساس می کنید مهم یا ارزشمند است انجام دهید؟
- آیا حاضرید فداکاری کنید؟
- چه چیزی باعث می شود زمان را از دست بدهید؟
- آخرین باری که احساس هیجان کردید کی بود؟ آخرین باری که احساس افتخار و غرور داشتید چطور؟
- آخرین باری که احساس کردید بخشی از چیزی بزرگتر از خودتان هستید چه زمانی بود؟
- چه چیزی شما را از یافتن هدفتان باز می دارد؟
- اگر محدود به پول، زمان، جغرافیا، تجربه، ترس یا انتظارات نبودید، در زندگی چه می کردید؟
چگونه می توانم هدف خود را پیدا کنم؟
هیچ راه درستی برای یافتن هدف شما وجود ندارد، بنابراین هیچ فرمولی برای یادگیری آنچه باید انجام دهید وجود ندارد. در اینجا چند استراتژی برای شما آورده شده است تا بفهمید چه نوع زندگی برای شماست:
-
در درون خودتان به جستجو و مكاشفه بپردازيد.
برای اینکه واقعاً راضی باشید، باید تمام صداهایی را که می خواهند شما را پایین بیاورند بیرون بیاورید و با گوش دادن به خود مراقبت از خود را تمرین کنید. شما بهتر از هر کسی خودتان رو می شناسید. سعی کنید یک تابلوی چشم انداز یا ژورنال بسازید تا حس مسیر را به دست آورید و روندهایی را در مورد آنچه شما را خوشحال می کند پیدا کنید. از خود بپرسید زندگی برای من چیست؟
-
نیت را مقدم بر اهداف قرار دهید.
اهداف کوتاه مدت ایجاد کنید. یافتن هدفتان یک سفر مادام العمر است و همه رویاهای شما احتمالاً با هدف بزرگتر شما همسو خواهند شد. اگر هنوز هدف خود را پیدا نکرده اید، برنامه ای برای زندگی نسازید که شاید لازم باشد ظرف چند هفته آن را کنار بگذارید. صبور باشید.
-
بخاطر داشته هایتان سپاسگزار باشید.
ما اغلب در مورد چیزهایی که نداریم وسواس داریم، اما تمرکز بر این موضوع قدردانی ما را محدود می کند. در عوض، ذهنیت فراوانی را پرورش دهید: منابع و فرصت های کافی برای هر فردی وجود دارد. این یک رقابت نیست. نکته مهم این است که تنها کسی که باید روی بهتر بودن از او تمرکز کنید همان کسی است که دیروز بودید.
-
به بازخوردها گوش دهید.
تحلیل عینی خودمان سخت است، پس چرا از یکی از اعضای خانواده یا همکار خود نپرسیم؟ آنها بینشی نسبت به عادات و علایق ما خواهند داشت که ممکن است از دست داده باشیم.
-
اطراف خود را با افراد خوب احاطه کنید.
شما می خواهید مطمئن باشید که بازخوردی که دریافت می کنید به جای منفی، سازنده و سالم است. اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که می خواهند شما را در یک زندگی رضایت بخش ببینند.
افراد حامی در نقش های مختلفی در زندگی شما حضور دارند؛ معلمان، خواهر و برادر، دوستان، همکاران، مربیان و مربیان.
-
نسبت به مسائل مختلف پذیرش داشته باشید.
محدودیت های خود را بپذیرید هیچ کس در همه چیز خوب نیست، اما بالاخره حتما هر کسی در یک زمینه ای مهارت و استعداد دارد.
-
انعطاف پذیر باشید.
گاهی اوقات، ما نمی توانیم معنایی پیدا کنیم، زیرا به ایده ها یا مسیرهای قدیمی چسبیده ایم، حتی اگر آنها به نتیجه نرسیده باشند. ما از رها کردن می ترسیم، اما عدم اطمینان تنها یک پله دیگر است.
حرکت رو به جلو با هدف
«دو روز مهم در زندگی روزی است که به دنیا آمده اید و روزی که دلیل به دنیا آمدنتان را می دانید.»
مارک تواین
هدفمندی مسئله سنگینی است، اما قطب نمای راهنمای ما نیز هست. به زندگی روزمره ما معنا و جهت می بخشد. این معنا و هدف رضایت ما را از زندگی بهبود می بخشد، انگیزه ما را تقویت می کند، حال خوب و انعطاف پذیری ما را افزایش می دهد و تأثیر مثبتی بر افراد اطراف ما دارد. اکنون این یک «چرا» قانع کننده است.
زمانی بگذارید و ناراحتی هایتان را در آغوش بگیرید. بهتر است از همین امروز شروع به کشف هدف خود کنید. به یاد داشته باشید که برای شروع زندگی با شفافیت، هدف و اشتیاق بیشتر، هرگز دیر نیست.
منبع:
- https://www.betterup.com/blog/find-your-purpose