چرا فکر می کنید به اندازه کافی خوب نیستید و چگونه خود را باور کنید؟
آندره گریگز
آیا تا به حال شده که بخواهید در محل کار چیزی بگویید، اما صدای شک و تردید کوچکی به درون شما بیاید و بگوید: «اگر اشتباه کنی چه؟»
شاید می خواستید برای آن ترفیع درخواست دهید یا از آن شخص خاص در خواست یک قرار کنید، اما چیزی شما را از اقدام باز دارد. وقتی فکر می کنید به اندازه کافی خوب نیستید، از نتیجه آن می ترسید و به توانایی های خود ایمان ندارید. به همین دلیل بسیار حیاتی است که کشف کنید چگونه به خود ایمان داشته باشید تا بتوانید به اهداف خود برسید و زندگی رویایی خود را بسازید.
در هر شرایطی که باشید، ترس ها و شک و تردیدهایی که باورهای نادرست شما ایجاد می کنند، همیشه شما را در مسیرتان باز می دارند. شناسایی باورهایی که باعث خرابکاری در زندگی شما می شوند اولین قدم برای حذف آنهاست.
شک به خود باعث بی عملی می شود و بی عملی باعث پشیمانی می شود. وقتی علاقه خود و و زندگی رویایی خود را دنبال نمی کنید، با سوالات زیادی روبرو می شوید:
- چه می شود اگر شانسی خود را امتحان کنم؟
- اگر ریسک بیشتری می کردم، می توانستم زندگی بهتری داشته باشم؟
- آیا از میراثی که بر جای می گذارم راضی هستم؟
- اگر به کمتر راضی نبودم چه کاری می توانستم انجام دهم؟
پس چرا فکر می کنید به اندازه کافی خوب نیستید؟
-
والدین
تصوری که از خود دارید بر اساس تجربیات گذشته شماست. مطالعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد کودکان از توانایی والدین در تنظیم احساسات گرفته تا باور والدینشان در مورد پول، تقلید می‌کنند.
من مراجعه کنندگانی داشته ام که باور نداشتند به اندازه کافی خوب هستند زیرا در کودکی هیچ گونه تقویت مثبتی دریافت نکرده اند. هنگامی که جوان بودند، والدین آنها به شدت از آنها محافظت می کردند.
به چالش های دوران کودکی خود مانند اژدهایی که مجبور بودید بکشید، فکر کنید. هر مانعی که بر آن غلبه کردید اژدهای دیگری بود که با موفقیت از زندگی خود حذف کردید. با کشتن اژدهایان بیشتر، عزت نفس و اعتماد به نفس شما افزایش می یابد. وقتی شخصی والدینی بیش از حد محافظت کننده دارد، والدینش در نهایت اژدها را می کشند.
در نتیجه، کودک اعتماد بیشتری نسبت به توانایی های والدین خود پیدا خواهند کرد، در حالی که هنوز به توانایی های خود شک دارد.
اگر هرگز تشویق به کشتن اژدهایان درون خود نشوید، شروع به شک می کنید که آیا اصلا می توانید این کار را انجام دهید. طبیعی است که کودک به این نتیجه برسد که والدینش همیشه به او کمک می کنند زیرا فکر می کنند به آن نیاز دارند. این کودک به بزرگسالی تبدیل می شود که هنوز معتقد است به اندازه کافی خوب نیست. آنها به دنبال کمک و تأیید دیگران هستند و به ندرت در مقابل مخالفت می ایستند.
راه حل: اژدهای خود را بکشید!
اگر می‌خواهید به خودتان ایمان داشته باشید، باید قدم‌هایی بردارید تا اعتماد خود را دوباره بازسازی کنید. با حفظ قول خود به دیگران و به موقع رسیدن شروع کنید. با نشان دادن اینکه دیگران می توانند (و می کنند) به شما اعتماد کنند، احساس راحتی بیشتری نسبت به خود خواهید داشت.
همانطور که به سمت وظایف بزرگتر و چالش برانگیزتری حرکت می کنید، پایه ای از اعتماد در توانایی خود برای حفظ قول خود ایجاد کرده اید. بعد، شما می خواهید شمشیر خود را از دیگران پس بگیرید. در ابتدا، ممکن است بخواهید به هر کسی که در حال حاضر اژدهایان شما را می کشد، اعتماد کنید.
درک کنید که اگر والدین شما هستند یا کسی که شما را دوست دارد، آنها بهترین ها را برای شما می خواهند و خوب هستند. شما به سادگی به آنها می گویید که می خواهید خودتان آن کار را انجام دهید و در مرحله برنامه ریزی از آنها نظرشان را بخواهید. با خیال راحت با آنها تماس بگیرید و پیشرفت خود را به آنها اطلاع دهید و در عین حال مطمئن شوید که آنها متوجه می شوند که می خواهید خودتان این کار را انجام دهید.
سپس وقتی کار کامل شد، به آنها اطلاع دهید تا بتوانید با هم جشن بگیرید. اکنون که اژدهای خود را کشته اید، می توانید اعتماد به نفس خود را بازیابی کنید. با استفاده از آنها به عنوان راهنمای خود، امتیاز شخصی را دریافت می کنید که به او احترام می گذارید و آن را تحسین می کنید و به شما می گوید که چقدر شگفت انگیز هستید.
به آن مانند عبور نمادین یک مشعل فکر کنید. حالا شما هر دو اژدها کش هستید. یعنی تمام ویژگی های مثبتی که به کسانی نسبت دادید که اژدهایان شما را می کشند، اکنون متعلق به شماست.
-
اغراق بیش از حد و ساده سازی بیش از حد
تجربیات گذشته شما ممکن است باعث شکست شما یا یکی از نزدیکانتان شود. وقتی شکست را تجربه می کنید، می توانید تمایل خود را برای ادامه دادن از دست بدهید. این موضوع کمتر به شجاعت یا ترسو بودن شما مربوط می شود و بیشتر به این موضوع مربوط می شود که ذهن شما شکست را دوست ندارد.
هیچ کس از شرکت در رویدادهایی که در آن عملکرد ضعیف می شود لذت نمی برد. خارج از دلایل معمول خجالت، احساس بی کفایتی و ترس از شکست – به سادگی سرگرم کننده نیستند.
چه کسی می خواهد بیسبال بازی کند اگر هر بار که نوبت به او می رسد، اوت کند؟ اگر هر بار که اجرا می کنید از روی صحنه هو شوید از خواندن جلوی تماشاگران لذت می برید؟
می توانم ادامه دهم، اما فکر می کنم شما متوجه موضوع شده اید.
نکته ای که در مورد این دو مثال وجود دارد این است که بعید است کسی «هر بار» که جلوی تماشاگران اجرا می‌کند، از روی صحنه هو شود.
چیزی که در نهایت اتفاق می افتد این است که تجربیات گذشته خود را بیش از حد ساده و اغراق می کنید و سپس ذهن شما، شما را باور می کند. اگر فکر می‌کنید به اندازه کافی خوب نیستید که از کسی درخواست قرار ملاقات کنید چون او «همیشه» به شما نه می‌گوید، پس تعجب نکنید که هرگز جرات انجام این کار را نداشته باشید.
اگر می‌خواهید بر این احساسات بی‌کفایتی غلبه کنید، با تغییر باورهای خود شروع کنید. این تمرین نیاز پیچیده ای ندارد. اگر فکر می‌کنید که هر بار نوبت شما می‌رسد، از شما می‌خواهم که به زمین ضربه‌زنی بروید و تا زمانی که به توپ بیسبال ضربه بزنید به تاب خوردن ادامه دهید.
وقتی موفقیتی را تجربه می کنید، از شما می خواهم یک یادداشت ذهنی بردارید، آن را یادداشت کنید یا از کسی بخواهید که از آن ویدیو بگیرد. این اثباتی برای این است که شما همیشه بد نمیاورید. سپس، هر زمان که باور شما مبنی بر اینکه به اندازه کافی خوب نیستید دوباره ظاهر شد، آن ویدیو را دوباره پخش خواهید کرد.
صرف نظر از موقعیت، می توانید تجربه موفقی را پیدا کنید که از آن چشم پوشی می کنید.
راه حل: درباره شکست های دیگران بخوانید.
می دانم کمی احمقانه به نظر می رسد، اما خواندن در مورد شکست های افراد موفق دیگر اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد. در مطالعه‌ای که توسط دانشگاه کلمبیا انجام شد، آنها دریافتند که آموزش دانش‌آموزان درباره شکست‌های دانشمندان بزرگ، آنها را تشویق می‌کند تا بهتر عمل کنند.
وقتی در حال مبارزه با ترس و شک به خود هستید، تمایل دارید در توانایی های دیگران بیش از حد اغراق کنید و توانایی های خود را در مقایسه با آن کاهش دهید. شما این باور را خواهید پیدا کرد که افراد موفق، موفق هستند، زیرا آنها ریسک پذیران شجاعی هستند که پاسخ نه را قبول نمی کنند. شما به خودتان می گویید، آنها برای موفقیت بوجود آمده اند، در حالی که از طرف دیگر، شما اینطور نیستید.
وقتی بتوانید با افراد موفق ارتباط برقرار کنید، متوجه می‌شوید که آنها همان مبارزات و چالش‌های شما را دارند. تنها تفاوت آنها این است که به راه خود ادامه دادند.
حالا بحث این نیست که آیا می توانید موفق شوید، مسئله این است که آیا می خواهید موفق شوید یا خیر.
-
برای خود ارزش قائل شوید.
تفاوت اصلی بین کسی که معتقد است به اندازه کافی خوب است و کسی که این باور را ندارد، چیست؟ کسی که معتقد است به اندازه کافی خوب است، می داند که فردی ارزشمند است.
منظور من از این حرف این است که اگر باور نداشته باشید ارزش شنیدن را دارید، چیزی برای گفتن نخواهید داشت. اگر باور نداشته باشید که به اندازه کافی خوب هستید که به شما احترام گذاشته شود و با شما رفتار شود، انواع بدرفتاری ها را می پذیرید و برای آنها توضیحی منطقی ارائه می کنید.
یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید با ما همانگونه رفتار می شود که اجازه می دهیم با ما رفتار شود. وقتی کسی اعتماد به نفس و عزت نفسی دارد که باعث احترام می شود، نمی پذیرد که با او هیچ گونه رفتاری شود. با این حال، اگر کسی خود را شایسته نبیند، در موقعیت‌های مسموم باقی می‌ماند، زیرا معتقد نیست چیز بهتری در افق وجود دارد.
دکتر جنیفر کراکر که روی یک سری مطالعات عزت نفس کار کرده است، در آخرین تحقیقات خود دریافت که:
دانشجویانی که ارزش خود را بر اساس منابع بیرونی – از جمله ظاهر، تایید دیگران و حتی عملکرد تحصیلی خود – بنا نهادند، استرس، عصبانیت، مشکلات تحصیلی، تعارضات روابط را بیشتر گزارش کردند و سطوح بالاتری از مصرف مواد مخدر و الکل و علائم اختلالات غذا خوردن داشتند.
راه حل: ارزش خود را درونی کنید.
به جای ارزش گذاری خود بر اساس جوایز، تقدیر و تمجیدهای دیگران، باید درون خود جستجو کنید. با استناد به درک و ارزش های اصلی خود، می توانید کنترل خود را دوباره به دست آورید.
به جای تمرکز بر چیزهایی که خارج از کنترل هستند، ذهن خود را همراه آنچه شما را خاص می کند، نگه دارید. شما با شغل، روابط، مذهب یا تحصیلات خود تعریف نمی شوید. در عوض، شما با نحوه مشارکت خود در این چیزها تعریف می شوید. شما ممکن است فردی خلاق، سخت کوش و دلسوز باشید. و این در هر کاری که انجام می دهید، خود را نشان می دهد.
درک کنید که لازم نیست همیشه خلاق، سخت کوش و دلسوز باشید تا این موارد را در نظر بگیرید. شما سعی نمی کنید کامل باشید، بلکه سعی می کنید با خود واقعی خود ارتباط برقرار کنید.
با درک شباهت هایی که در آنها به اهداف دست می یابید، یک ارزش شخصی پایدار و قدرتمند ایجاد خواهید کرد که جدا از تأیید خارجی است.
سخن آخر
اجازه ندهید تجربیات گذشته شما موفقیت آینده شما را تعیین کند. شما نمی خواهید به زندگی خود نگاه کنید و سؤالات و پشیمانی های زیادی داشته باشید.
امروز با اقدامی که انجام می دهید، به خود اعتماد کنید. این به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس لازم را برای باور به خود و توانایی خود برای تبدیل شدن به قهرمان زندگی خود، ایجاد کنید.
منبع:
- https://www.lifehack.org/articles/communication/14-things-remember-when-you-think-youre-not-good-enough.html
