قطعا همه ی ما در زندگی شکست خورده ایم. یکی از بهترین کارهایی که میتوانیم بکنیم این است که وقتی اوضاع طبق برنامههای ما پیش نمیرود، به همه ماجراهایی که اتفاق افتاده خوب فکر کنیم و تاجاییکه می توانیم از همه تجربیاتمان درس بگیریم و خودمان را برای موفقیت در آینده آماده کنیم.
افراد موفق مثل کسانی که در زندگی شان برد کرده اند و به استانداردهای بالا رسیده اند، این اتفاقات میتواند آنها را به قدری وحشت زده کند که زندگی آنها را خراب کند. وقتی یک ویژگی مثبت، مانند موفقیت، در زندگی فرد بسیار قوی میشود، در مسیر تبدیل شدن به یک مشکل بزرگ است. هیچکس دوست ندارد شکست بخورد.
کارل اسمیت نویسنده و بنیانگذار شبکه سازی تجاری آفریقای جنوبی میگوید: “چه در محل کار، چه در خانه، چه در یک منطقه دیگر از زندگی شما، شکست دردآور است – و همچنین میتواند از نظر زمان، پول یا هر دو پر هزینه باشد” اما شکست بخشی از بازی است که نام آن زندگی است.
شکست چیزی نیست که قابل اجتناب باشد. با کمال تعجب، بسیاری از مردم آزادانه درباره شکستهای خود صحبت نمیکنند. آنها به شما موفقیت هایشان را خواهند گفت، مثلا این که قراردادی بزرگ امضا کردهاند و … اما در مورد معاملاتی که ماهها طول کشیده اند و فقط برای اینکه از دستشان در نرود با چنگ و دندان آن ها را گرفته بودند و در آخر به شکست منجر شدند صحبتی نمیکنند.
نظر کارل اسمیت در مورد شکست
در برخورد با موانعی که در طراحی و اتخاذ اولین دوره آموزشی حرفهای من برای عرضه به بازار با من روبرو شدند، خود را وقف مطالعه زندگی انسانهای بزرگ کردم. این کار منبع الهام من برای از بین بردن زمان های مرده من شد. اسمیت در حالی که به سفر خود فکر میکرد، تاکید کرد: ” من یک کشف شگفتانگیز کردم که هیچ کس موفق به کشف آن نشد.” روشن شد که همیشه شکستهای پیدرپی، سقوط، ناامیدی ها، انتقادات و شک و تردید ها، اغلب برای رسیدن به موفقیت و کمال به وجود آمده اند.”
تصور کنید که “جی کی رولینگ” نویسنده “هری پاتر” بر دیدگاه خود پافشاری و اصرار نکرده بود. هنگامی که به موفقیت او نگاه میکنیم، میبینیم که حدود ۴۰۰ میلیون کتاب به فروش رسانده است و تعداد بیشماری از مجوزهایش فروختهشده. در مورد ادیسون فکر کنید که ۱۰۰۰۰ بار قبل از اینکه چراغ الکتریکی را درست کند شکست خورد و در آخر به جک Canfield نویسنده کتاب “سوپ مرغ برای روح”، فکر کنید که قبل از دریافت قراردادش، کتابش۱۴۴ بار رد شده بود. کابوت: نویسنده کتاب “خاطرات پرنسس Diaries” تقریبا توسط هر چاپخانه در آمریکا رد شد. همه ما این مدل شکست ها را تجربه میکنیم. همه ما شکستخورده ایم و حدس میزنیم که چه چیزی را شکست خواهیم داد، زیرا ما واقعا به موفقیت نیاز داریم.”
هر چه که باشد، همیشه گزینه بهتری است تا اینکه سرتان را در ماسه فرو کنید و آرزو کنید که ای کاش هرگز چنین اتفاقی نیفتاده بود.
در این مقاله راهکارهایی برای ادامه دادن زندگی بعد از شکست ارائه شده است:
مسئولیت شکست خود را قبول کنید. وقتی نوبت شکست میرسد، عزت نفس ما بدترین دشمنان ما هستند. اگر اشتباهی مرتکب شدهاید، آن را تصدیق کنید و دیگران و شرایط را سرزنش نکنید.
تشخیص دهید که چه زمانی موفق نشده اید. این قسمت سخت است. ما آموزشدیده ایم که با “پافشاری” بر خواسته هایمان آن ها را انجام دهیم، بنابراین اشتباه است که برای کاهش ضررهای خود، ایده هایمان را شکست دهیم. اما اگر واقعا خود آگاه باشید و سپس به “آزادی” ایده تان به دقت گوش دهید، نمیتوانید اشتباه کنید. توانایی تشخیص شکست تنها به این معنی است که شما قادر خواهید بود آن را به چیزی بیشتر از موفقیت تبدیل کنید. شکست به شما یاد میدهد که چه چیزی کارساز نیست.
دقت کنید که قدم های شما برای جلوگیری از شکست به اندازه کافی برداشته شده است. اگر برای درست کردن شرایط تصمیم دارید، پس سریعا از کارهایی که در این راستا انجام میدهید مراقبت کنید، اطرافیان شما جلوی سرمایهگذاری شما در آینده تان را خواهند گرفت.
خودتان را در مورد موفقیتهای گذشته خود یادآوری کنید. شکست به این معنا نیست که شما بیارزش هستید، یا هرگز به چیزهایی که میخواهید دست پیدا نخواهید کرد. در مورد تمام زمانهایی که در گذشته بودید فکر کنید. شکستهای گذشته خود را فراموش نکنید. شما قبلا هم اشتباه کرده بودید و از آن ها جان سالم به در برده اید. همان طور که در گذشته بهبود پیدا کردید، میتوانید از شکست های آتی خود سربلند بیرون آمده و شرایط را به حالت عادی بازگردانید.
تصمیم گرفتن را یاد بگیرید
انجام ندادن “هیچ کاری” هم قطعا یک گزینه است. در واقع انجام ندادن هیچ کاری، خودش یک تصمیم است و اغلب این یک تصمیم است که منجر به هیچ چیز مثبتی نمیشود. تصمیم شما ممکن است به کمی تفکر عمیق نیاز داشته باشد. شما میتوانید با گرفتن توصیه و پشتیبانی بیشتر براب یک برهه ی خاص از زندگی خود و یا مطالعه و یادگیری بیشتر، اگر فقدان دانش منجر به شکست شما شود، به خودتان کمک کنید تا تصمیمات بهتری بگیرید.
بر گذشته تان تمرکز نکنید و تمرکز خود را بر روی آینده بگذارید. هرچه سریعتر با شکست مواجه شوید، سریعتر برای موفقیت آماده هستید. گذشته شما گذشته است! زیر پل آب است. شما نمیتوانید آن را تغییر دهید تا از نگرانی در مورد آن خودداری کنید. چیزهایی را که یاد گرفتهاید در نظر بگیرید. دانش، تجربه، مهارت و حرکت خود را برای رسیدن به هدف خود به کار ببرید.
دیدگاه خود را تغییر دهید. استفان کوی، نوشت: ” همه چیز دوبار ایجاد میشود. یک خلق ذهنی یا اولیه وجود دارد، و یک ایجاد فیزیکی که برای همه چیز صادق است.” وقتی که شما دیدگاه خود را مرور میکنید، بر روی مهمترین گامها برای گرفتن و ایجاد رابطه از نوع مناسب با افرادی که باید آن را درک کنید، تمرکز خواهید کرد.
شکست هزینه موفقیت شماست
شکست، قیمت غیر قابل اجتناب تلاش برای انجام کاری است که باعث میشود شما به دنبال روشهای جدیدتر و خلاقتر باشید. یک مرد عارف در زمان خود نوشت: ” شکست باید معلم ما باشد، نه تابوت ساز ما! شکست تاخیر است، نه زمین خوردن. شکست یک مسیر انحرافی موقت است، نه یک خیابان بنبست.” شکست از غرور و خودخواهی جلوگیری میکند. فرآیند شناسایی دوستان واقعی شما را تسریع میکند. هم چنین باعث میشود که شما ارزیابی مجدد آنچه در زندگی مهم است را دوباره مورد بررسی قرار دهید. درواقع شکست، شخصیت های واقعی را به شما نشان میدهد.
” هیچ مشکلی در مورد برنامه هایتان وجود ندارد اما بیش از حد به آن ها وابسته نباشید. تغییرات لازم را انجام دهید. دستور معروف (وون Moltke)را به خاطر داشته باشید که هیچ طرحی برای اولین تماس با دشمن از بین نمیرود. اسمیت به این نتیجه میرسد: ” اگر شما پس از شکست هایتان رشد نکنید، دوباره و دوباره آن را مرور خواهید کرد.” در نتیجه: هیچ چیز عایدتان نمیشود و هیچ چیز بدون عمل اتفاق نمیافتد. زندگی تماما حول اقدام و ریسکپذیری میچرخد.
در حقیقت چیزی تحت عنوان شکست وجود ندارد. در زندگی هر فردی احتمال این وجود دارد که اتفاقات مطابق میل فرد پیش نروند و اوضاع بدی بوجود آید اما اسم آن شکست نیست. به این دلیل که همیشه پس از خوب پیش نرفتن اوضاع و شرایط یک فرصت بسیار خوب برای درس گرفتن از شرایط موجود وجود دارد پس میتوان به این صورت تعبیر کرد که هر اتفاقی در زندگی هر فردی مصلحت اوست.
اگر پشت خواسته هایتان دلایل نادرستی وجود داشته باشد، هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی، اوضاع طبق میلتان پیش نخواهد رفت.
با دید مثبت به شرایط غیر عادی نگاه کنید
اگر پس از هر اتفاق غیر منتظره ای که توقع رخ دادن آنها را نداشتید از صمیم قلب تصمیم بگیرید که به وضع موجود به طریق دیگری نگاه کنید و فکر کنید، دوباره تمام علاقه و ذوقتان برای بدست آوردن موفقیت های بیشتر به درون شما باز میگردد و از این اوضاع میتوانید به عنوان انگیزه و دلیلی قوی برای برداشتن قدم های بزرگتر نسبت به قبل استفاده کنید.
این نکته را هیچ گاه فراموش نکنید که در همه ی حالت ها و در همه ی شرایط تعهد و تلاش و پشتکار کارساز است.
در صورتی که شرایط برعکس چیزی که انتظار داشتید پیش رفت اگر اراده کنید که به جای درمانده شدن از آن درس بگیرید و تمام تمرکزتان را بر روی ارتقا وضعیتتان بگذارید قطعا نتیجه ی کارتان به طرز شگفت انگیزی پیشرفت کرده و در کارتان بسیار موفق خواهید شد.
پس از موفق نشدن در کارهایتان به طور کلی سه کار مهم باید انجام دهید که عبارتند از :
- تحلیل و بررسی دلایل عدم موفقیت
- درس گرفتن از شرایط بوجود آمده
- دست برنداشتن از تلاش دوباره برای خواسته ی قلبیتان که پیش تر موفق به دستیابی به آن نشدید.
و در آخر اینکه تنها موردی که باید تمام توانتان را بگذارید که برایتان اتفاق نیافتد این است که پس از عدم نتیجه گرفتن از تلاشتان،انگیزه ی شروع دوباره تان را از دست بدهید.