۳ راه برای ایجاد اعتماد طبق تحقیقات
اعتماد پایه و اساس هر سازمان موفق است. وقتی اعضای تیم احساس می کنند مورد اعتماد هستند، بهتر می توانند با تمام توان کار کنند و بهترین عملکرد خود را نشان دهند؛ اما مهارت اعتمادسازی برای بسیاری از افراد چالش برانگیز است. معاون خدمات مشتری و رهبر اجرایی معتمد کن بلانچارد، می نویسد :« رهبری دستور العمل پیچیده ای است که به موارد زیادی نیاز دارد، اما اعتماد یکی از عوامل ضروری است.»
در اینجا چند خبر خوب وجود دارد: علی رغم این که نمی توانید کسی را شبیه خود کنید، علم اعصاب نشان می دهد که می توانید بر میزان اعتماد آنها به خودتان تأثیر بگذارید و به نوبه خود، خود را برای ایجاد سازمانی که بر اساس اعتماد بنا شده است، توانمند کنید.
عصب شناسی اعتماد (مقدمه ای کوتاه)
پروفسور پل جی. زاک در مجله هاروارد بیزینس ریویو می نویسد که چه اتفاقی در طی آزمایشی افتاد که در آن از افراد خواسته شد برای یک غریبه پول بفرستند، زیرا می دانستند که مبلغ ارسال شده سه برابر می شود و گیرنده خوش شانس می تواند انتخاب کند:
سرمایه خود را به اشتراک بگذارد یا به اشتراک نگذارد.
چیزی که تیم زک دریافتند این است که هر چه افراد پول بیشتری دریافت کنند، اکسی توسین بیشتری در مغز آنها تولید می شود. اکسی توسین که مولکول عشق نیز نامیده می شود، نقش مهمی در علوم اعصاب در ایجاد اعتماد دارد. آزمایشات بیشتر ارتباط بیشتری بین اکسی توسین و ایجاد اعتماد در روابط بین فردی در محل کار پیدا کردند.
همانطور که به مردم اعتماد می شود، معلوم می شود، گرایش انسان در اعتماد متقابل است. همه اینها خوب به نظر می رسد، اما چگونه می توانید به کسی احساس اعتماد کنید تا او نیز به نوبه خود اعتماد کند (بدون انگیزه مالی)؟
۳ راه برای ایجاد اعتماد طبق تحقیقات
در واقع مدیریت ذره بینی داشتن می تواند مانع از ایجاد اعتماد در سازمان شما شود.
یک متاآنالیز توسط دیرکس و فرین (۲۰۰۲) نشان داد که وقتی مردم به رهبران خود اعتماد دارند، سطوح بالاتری از عملکرد شغلی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی دارند و کمتر تمایل به تغییر شغل دارند. ایجاد فرهنگی که بر شفافیت و صداقت تاکید دارد برای ایجاد اعتماد بسیار مهم است. هنگامی که رهبران بینش افراد را در مورد تصمیمات می دهند و به قول ها عمل می کنند، کارمندان نیز به نوبه خود اعتماد بیشتری پیدا می کنند.
از طرف دیگر، برخی رفتارهای رهبری ، مانند مدیریت ذره بینی، می تواند انگیزه، خلاقیت کارکنان و رضایت شغلی را از بین ببرد. در غیر این صورت، مدیریت ذره بینی داشتن در واقع می تواند مانع از ایجاد اعتماد در سازمان شما شود.
در اینجا چند روش مبتنی بر علم وجود دارد که می توانید با استفاده از اینها شروع به ایجاد یک سازمان قابل اعتمادتر کنید:
- ارزش ها را تراز کنید و آنها را بهم ارتباط دهید. مایر، دیویس و شورمن (۱۹۹۵) یک مدل شناخته شده از اعتماد را در سازمان ها ایجاد کردند که متشکل از توانایی درک شده، خیرخواهی و صداقت است؛ به عبارت دیگر، وقتی هم گروهی ها را به عنوان افرادی شایسته در نظر می گیریم، بهترین منافع را در قلب خود دارند و به مجموعه ای از ارزش هایی که ما تأیید می کنیم وفادار هستند، به احتمال زیاد به آنها اعتماد خواهیم کرد.
- در عمل: سعی کنید ارزش های مشترک را با هم گروهی ها شناسایی کرده و در مورد آنها صحبت کنید. به عنوان مثال، ممکن است در مورد مأموریت سازمان خود، اصل صداقت یا رفتار محترمانه با دیگران باور داشته باشید. هر چه بتوانید ارزش های رایج تری را به یکدیگر متصل کنید، اعتماد بیشتری ایجاد خواهید کرد.
- با داشتن مربی (کوچ) اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. مطالعه‌ای توسط Ladegard و Gjerde (2014) نشان داد که رهبرانی که مربی مخصوص دارند نه تنها به مهارت های رهبری خود اطمینان بیشتری دارند، بلکه در نتیجه به گزارش های مستقیم خود بیشتر اعتماد دارند. در نتیجه، اعضای تیم آنها تمایل کمتری برای ترک سازمان داشتند.
- در عمل: مربیان به عنوان یک شریک قابل اعتماد در توسعه فردی افراد عمل می کنند. با گرفتن یک مربی برای خودتان یا استخدام یک مربی برای کار با افراد در تیم خود، احتمالاً با ایجاد یک محیط کاری قابل اعتمادتر سود خواهید برد.
- حمایت. وو و پارکر (۲۰۱۷) دریافتند که رهبرانی که حمایت بر پایه امنیت را به شکل در دسترس، تشویقی و اعطای استقلال به اعضای تیم خود ارائه می دهند، سطوح بالاتری از انگیزه ذاتی و رفتار کاری پیشگیرانه را تسهیل می کنند.
- در عمل: کار اصلی راجر ال. مارتین را در مورد «انجام دهنده بی انتخاب» در نظر بگیرید. اغلب، رهبران یک استراتژی تعیین می کنند و از بقیه سازمان انتظار دارند که به سادگی آن را اجرا کنند؛ اما این رویکرد (که مطمئناً ریشه در اعتماد ندارد) اغلب منجر به فقدان نوآوری می شود. مارتین استدلال می کند که برای توانمندسازی تصمیم گیری فردی، «افراد تصمیم گیرنده بالادستی باید زمینه کلی را برای پایین دست ها تعیین کنند» اما سپس اجازه انعطاف پذیری و قضاوت فردی در سطوح مختلف سازمان را بدهند.
اعتمادسازی هم هنر است و هم علم و علاوه بر کمک به ایجاد یک محیط کاری فراگیر و دوستانه، سازمانی که بر پایه اعتماد بنا شده است، می تواند بهترین استعدادهای خود را پایدارتر، موثرتر و بهتر حفظ کند.
منبع:
- https://www.betterup.com/blog/3-research-backed-ways-to-build-trust
