چگونه با قدم های کوچک شروع کنیم و اهداف خود را محقق کنیم ( قسمت اول )
اهداف بزرگ و رویاهای بزرگ همگی با یک قدم کوچک شروع می شوند. یک قدم در مسیر درست نباید بزرگ باشد. لازم نیست قدرتمند باشد. لازم نیست تاثیرگذار باشد. فقط باید یک قدم باشد.
« کسی که می خواهد به هدفی دور دست یابد، باید قدم های کوچکی بردارد.»
سائول بلو، نویسنده برنده جایزه پولیتزر
در واقع، هر چه قدم کوچکتر باشد، شانس موفقیت بیشتر است. شاید بپرسید چطور ممکن است؟
اگر سعی کنید خود را مجبور به انجام کاری واقعا سخت یا وقت گیر کنید، احتمال انجام آن چقدر است؟
حقیقت این است که اگر زندگی یا مرگ نباشد، به احتمال زیاد هرگز به آن نخواهید رسید. همیشه برای چیزی کوچکتر یا اضطراری که به وجود می آید کنار گذاشته می شود. همیشه فردایی وجود دارد.
اما اگر امروز یک گام کوچک برای انجام دادن خود بگذارید، یک کار کوچک، یک هدف 1 دقیقه ای یا حتی یک نفس عمیق؟ آیا می توانید خودتان را به انجام همین یک کار کوچک وادار کنید؟
پاسخ بله است. اگر بتوانید همین الان، فورا و با کمترین تلاش این کار را انجام دهید، آن وقت انجام خواهد شد. این یک گام در مسیر درست خواهد بود و می تواند همه چیز را تغییر دهد.
فهرست مطالب
- چه چیزی در مورد قدم های کوچک مهم است؟
- دلیل روانشناسی بازدهی خوب قدم های کوچک
- 3 نکته کلیدی برای شروع کوچک برای نتایج بزرگ
- سخن نهایی
- نکات بیشتر در مورد شروع کوچک برای دستیابی به اهدافتان
چه چیزی در مورد قدم های کوچک مهم است؟
یک قدم کوچک همان چیزی است که ژاپنی ها آن را کایزن (改善) می نامند. این کلمه چینی-ژاپنی برای «بهبود» است. این به معنای «برداشتن گام های کوچک» است.
فرآیند کایزن پس از جنگ جهانی دوم توسط نظریه پردازان مدیریت آمریکایی برای کمک به بازسازی کارخانه های ژاپنی توسعه یافت و آن ها از رویکرد کایزن برای بازسازی اقتصاد خود و رشد شرکت هایی مانند تویوتا و هوندا از رقبای متواضع به غول های خودروسازی جهانی استفاده کردند.
کایزن: بهبود مستمر کوچک
روانشناسی پشت این که چرا قدم های کوچک کار می کنند
هنگامی که ما ایجاد می کنیم و با گام های کوچک شروع می کنیم . چه تمرکز بر یک هدف خاص، افزایش عملکردمان در شغلمان، یا بهبود کیفیت روابطمان ،اصطکاک کمتری برای انجام کار به ما می دهد.
این برای مغز بسیار مهم است زیرا، به این ترتیب، ما مرکز ترس را که در آن آمیگدال وجود دارد دور می زنیم. آمیگدال مرکز مبارزه، فرار یا توقف ماست. زمانی که ما دچار استرس، استرس یا حواس پرتی می شویم، آمیگدال فعال می شود و ما را از اقدام به سمت آنچه می خواهیم باز می دارد.
آیا تا به حال احساس کرده اید چیزی شما را از حرکت به سمت اهدافتان باز می دارد؟ این همان آمیگدال در حال فعال شدن است.
وقتی هدف جدیدی داریم، می خواهیم به مغز چراغ سبز نشان دهیم تا بدون تردید به دنبال آن برود. ما می خواهیم مغزمان فکر کند و با قدم های کوچک شروع کند و از اصل گام های کوچک استفاده کند تا مرکز ترس هرگز فعال نشود و پس از آن، بتوانیم فوراً اقدام کنیم.
کاهش وزن مثال خوبی است که چرا شروع کردن با قدم های کوچک بسیار بهتر از برداشتن قدم های بزرگ بلافاصله عمل می کند.
مردی را تصور کنید که می خواهد 100 پوند وزن کم کند. وقتی در ذهن خود به چالش نگاه می کند، هدف بزرگ را می بیند که باید ۱۰۰ پوند از دست بدهد و ذهنش قفل می کند. تصور این موضوع برای ذهن او بسیار بزرگ است که بدون هیچ مشکلی بتواند آن را تصور کند. آمیگدال بالا می رود، ترس بیش از حد می گیرد و او یخ می زند. به نظرش می رسد که یک باره ۱۰۰ پوند از دست می دهد.
اگر ابتدا از همین شخص بخواهیم که بایستد و به سمت در جلو و عقب برود، او می تواند این کار را انجام دهد. از او بخواهید تصور کند که چگونه به مدت 30 ثانیه 10 پوند سبک تر می شود. او می تواند این کار را انجام دهد زیرا مرکز ترس جلوی او را نخواهد گرفت. از او خواسته نمی شود کاری را انجام دهد که ذهنش فکر می کند اکنون نمی تواند انجام دهد.
روز بعد، از او می خواهیم که به سمت ماشینش برود و برگردد، بعد به صندوق پستی که صد متر با ماشینش فاصله دارد، و بعد به فروشگاهی که یک ربع با ما فاصله دارد. این جریان حرکت هر روز بیشتر می شود و قبل از اینکه متوجه شوید، او روزانه چند مایل راه می رود.
نکته کلیدی در اینجا این است که هر مرحله در لحظه معقول و کاملاً انجام پذیر به نظر می رسد و بنابراین، مغز به آن چراغ سبز نشان می دهد. قبل از اینکه متوجه شوید و با حداقل مقاومت ذهن، او می تواند هفت مایل در روز راه برود و 100 پوند اضافی را از بین ببرد.
من مراجعینی را دیده ام که بیش از 100 پوند وزن کم کرده اند و این چیزی جز همان ایده گام های کوچک نیست. همه چیز در مورد ایجاد عادت های جدید با شروع با گام های کوچک و ایجاد حرکت از هر مرحله ساده است.
یک درصد هم بهتر است
یک راه عالی برای فکر کردن به قدم های کوچک، «اصل 1% بهتر» است. هر روز بر این تمرکز کنید که فقط 1٪ بهتر یا 1٪ به هدف خود نزدیک شوید.
در اینجا چند کار وجود دارد که می توانید انجام دهید:
- یک دقیقه بیشتر روی تردمیل بروید.
- یک شنای سوئدی بیشتر انجام دهید.
- به جای استفاده از آسانسور از پله ها بالا بروید.
- آن یک تماس بیشتر برای فروش را برقرار کنید.
- یک سوال بیشتر در محل کار بپرسید.
- یک ایمیل بیشتر بخوانید یا بفرستید.
- یک جمله بیشتر بنویسید.
- 30 ثانیه بیشتر مدیتیشن کنید.
«کلید موفقیت این است که با تمرکز بیشتر بر روی فرآیند و کمتر بر روی هدف حضور داشته باشید.» استیون گریفیث
3 نکته کلیدی برای شروع کوچک برای نتایج بزرگ
اکنون که فواید شروع کوچک و اینکه چگونه می تواند به شما در رسیدن به موفقیت کمک کند را می دانید، در اینجا 3 نکته کلیدی برای شروع شما آورده شده است.
-
قدم های کوچک را ایجاد کنید
با تقسیم هدف خود به کوچک ترین قدم های ممکن، آن را دست یافتنی تر کنید. برای تقسیم قدم هایتان به کوچک ترین قسمت های ممکن، سعی کنید هر قدم را به عملی تبدیل کنید که می توانید با کم ترین تلاش و مقاومت در حال حاضر انجام دهید. این کار باعث می شود که حرکت شما به سمت هدف بلافاصله شروع شود.
وقتی به خودتان بگویید: «من می توانم خیلی بیشتر از این کار کنم» یا «این خیلی آسان است»، برای ذهنتان قابل قبول تر است. هر چه آسان تر برای اولین قدم ها بهتر است. در واقع، آسان کردن هدف حتی ممکن است ذهن شما را به انجام کارهای بیشتر دعوت کند.
هنگامی که با گام های کوچک حرکتی ایجاد کردید و آن را قبل یا بعد از یک عادت از قبل ایجاد شده به برنامه خود اضافه کردید، شانس بسیار زیادی برای موفقیت خواهید داشت.
به عنوان مثال، در حالی که قهوه روزانه شما در صبح در حال دم کشیدن است، 30 ثانیه برای انجام فعالیت های هدف خود، مانند مدیتیشن، نوشتن، شنای سوئدی و غیره وقت بگذارید. هنگام شروع هر هدف جدید، وظیفه واقعی ایجاد حرکت است.
وقتی به مراجعینم قدرت مدیتیشن را آموزش می دهم، اغلب به آنها پیشنهاد می کنم تنها با یک دقیقه در روز شروع کنند. آن ها طوری به من نگاه می کنند که انگار دیوانه ام. آنها می گویند: «فقط یک دقیقه؟ این خیلی آسان است، من می توانم بیشتر از این کار کنم.»
این امر مرکز ترس آنها را دور می زند و آنها را به کار در دست انجام می دهد. همچنین باعث می شود آنها احساس کنند که برای کارهای بیشتر آماده هستند. آنها در واقع می خواهند بیشتر مدیتیشن کنند. اکنون مغز آنها به آنها می گوید که به جای اینکه از آن بترسند، بیشتر فعالیت را انجام دهند.
مانند مثال قبلی کاهش وزن، اگر 100 پوند برای کاهش وزن دارید، به 100 پوند فکر نکنید. به اولین قدم ها فکر کنید. با 5 دقیقه روی تردمیل یا 5 دقیقه پیاده روی شروع کنید. سپس، هر روز 1 دقیقه به آن اضافه کنید. در آن روز یک لیوان آب اضافی بنوشید. به جای یک لیوان کامل، نصف لیوان نوشابه را بنوشید.
از گام های کوچک شروع کنید. هر روز را به یک پیروزی آسان تبدیل کنید و از نظر عاطفی به خود پاداش بدهید. این ترکیبی از انجام یک کار مثبت و انجام کمتر کار منفی برای رسیدن به هدف شما است.
اگر هدف شما یادگیری مدیتیشن است، روش 30 ثانیه ای قدم های کوچک را امتحان کنید:
- روز اول: به مدت 30 ثانیه مدیتیشن کنید
- روز دوم: 1 دقیقه مدیتیشن کنید
- روز سوم: ساعت 1:30 مدیتیشن کنید
- روز چهارم: به مدت 2 دقیقه مدیتیشن کنید
هنگام خواندن این مثال ممکن است فکر کنید، «این خیلی آسان است» این دقیقاً همان چیزی است که شما باید به آن فکر کنید.
به یاد داشته باشید، این حداقل میزان تعهد شماست. شما می توانید این کار را به راحتی انجام دهید، بنابراین اگر مغز شما می گوید: «من می خواهم کارهای بیشتری انجام دهم» آنگاه اجازه دهید کار بیشتری انجام دهد. این حرکت مثبت است!
این کلید طلایی مسئله است ، فقط هر روز کمی بیشتر.
منبع:
- https://www.lifehack.org/890726/start-small