یکی از اصطلاحاتی که بسیار آن را ما می شنویم همرنگ جماعت شدن است. همرنگ جماعت شدن اگر چه یکی از اصطلاحات قدیمی و دیرین است. ولی با این حال، برای بسیاری از ما، هنوز این سوال و دغدغه مطرح است، که آیا همرنگ جماعت بودن خوب است یا بد. آیا باید همرنگ جماعت شویم و یا باید خودمان را از آنها متمایز و متفاوت در نظر بگیریم. بر این اساس، در این مطلب به بررسی همرنگی با جماعت و خوب و بد بودن آن می پردازیم. چرا که امروزه بسیاری از مردم آن را خوب و بسیاری دیگر آن را بد می دانند. بنابراین بسیاری از ما در این مورد سردرگم هستیم.
همرنگ جماعت شدن
«خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» این شعر که امروزه در بین مردم تبدیل به ضرب المثل شده است را همه ما شنیده ایم. از این رو، تقریبا همگی ما با ضرب المثل همرنگ جماعت شو، آشنایی داریم و حتی برخی از ما به آن شدیداً معتقد هستیم. طرز فکر همرنگ جماعت بودن ریشه ای به بلندی تاریخ دارد. بسیاری از مردم در دوره های مختلف برای این که بتوانند از موجودیت، منافع و هویت خود دفاع کنند و یا این که خود را از خطرات مختلف حفظ کنند به این رویکرد دست زده اند. بنابراین همرنگی با جماعت رویکرد و رفتاری است که بسیاری از مردم سعی می کنند با استفاده از آن خود را مانند سایر مردم نشان دهند.
به این ترتیب سعی می شود، از این که خود را متمایز و متفاوت از دیگران نشان دهند، خودداری می کنند. بنابراین همرنگ جمعیت شدن به این معناست که ما مانند سایر مردم برخورد و رفتار کنیم. در نتیجه مانند آن ها نیز عمل می کنیم. ولی با این حال، خوب و یا بد بودن همرنگ جمعیت شدن برای بسیاری از مردم جای شک و تردید دارد. بسیاری از مردم در این که در همه جا و همه مواقع آیا باید همرنگ جماعت شد و یا این که باید با آنها متفاوت بود، شک و تردید دارند.
مخالفان همرنگ بودن با جماعت
چرا که همرنگ جماعت بودن مخالفان زیادی هم دارد. برخی از افراد بر این عقیده هستند که همرنگ جماعت بودن موجب می شود که تفاوت ها، خلاقیت ها، اعتراض ها، ابتکارها و غیره از بین برود. همرنگ جماعت بودن موجب ایجاد ظلم و تعدی می شود. به همین دلیل عده ای بر این عقیده هستند، که نباید برای حفظ جان، منفعت و یا غیر همرنگ جماعت شد و چشم خود را بر روی حقیقت بست. جایی که نیاز است، باید اعتراض کرد و از منافع و حق خود دفاع نمود.
با توجه به نظریات و عقایدی که مخالفان همرنگ جماعت شد دارند، شک و تردید در افراد مختلف بیشتر می شود. وقتی نظریات و عقاید طرفداران و مخالفان همرنگ جماعت بودن را مطالعه و بررسی می کنیم، شک و تردید ما و گمراهی ما در انتخاب و یا مخالفت با همرنگ جماعت بودن بیشتر و بیشتر می شود. از این رو، نیاز است، که بررسی بیشتری کرد و با اطلاعات کامل در مورد خوب و یا بد بودن همرنگ جماعت بودن نظر دارد و یا عمل کنیم.
خوب بودن همرنگ جماعت شدن
اگر در بین مردم و در کوچه و بازار گشتی بزنیم و از مردم در مورد همرنگ جماعت بودن سوال کنیم، به این نتیجه می رسیم که بیشتر مردم به همرنگ جماعت بودن اعتقاد دارند. حتی در بسیاری از مواقع مردم در برخورد با یکدیگر و در واکنش به رخ دادها و اتفاقات مختلف از اصطلاح همرنگ جماعت شو استفاده می کنند. به همین بسیاری از افراد، همرنگ جماعت شدن موجب می شود، که انسان با افراد دیگر یک رنگ و همانند شود.
بنابراین هیچ گونه تفاوت و تمایزی بین فرد و دیگر انسان ها ایجاد نمی شود. در نتیجه انسان به نوعی با افراد و انسان های دیگر خود را استتار می کند و به همین چیزی که برای اکثریت مردم رخ می دهد، رضایت می دهد. مانند اکثریت مردم زندگی می کنند و همانند آنها می شود. در طول تاریخ بسیاری از افراد برای حفظ جان خود از دست حکومت ها و سایر افراد از این سیاست استفاده کرده اند و یا دیگران را توصیه به استفاده از این سیاست کرده اند. ولی با این حال، تعداد افرادی که با این طرز فکر و سیاست مخالف می باشند، هم کم نیست. هستند افرادی که با همرنگ شدن با جماعت مخالف هستند.
بد بودن همرنگ شدن با جماعت شدن
در برابر افرادی که معتقد به همرنگی با جماعت هستند، افرادی نیز می باشند که مخالف همرنگی با جماعت می باشند. بر اساس نظر و عقیده این افراد همرنگ شدن با جمعیت نه تنها در برخی موارد از منافع و جان انسان حفاظت نمی کند، بلکه موجب می شود، که انسان نتواند از منافع و هویت خود حمایت و حفاظت نماید. این افراد عقیده دارند که همرنگ شدن با جماعت تفاوت ها، ابتکارات و غیره را از بین می برد. بنابراین بر اساس عقیده و نظر این افراد، همرنگ شدن با جماعت خوب نیست و می تواند مضر و زیان آور نیز باشد.
بنابراین این افراد با همرنگ شدن، عدم مخالت و ایجاد تمایز در بین مردم مخالف می باشند. از این رو، برای بسیاری از افراد که نظریات طرفداران همرنگ شدن با جماعت و مخالفان همرنگ شدن با جماعت را مطالعه می کنند، دچار سر درگمی و گیجی می شوند. به همین دلیل خوب و یا بد بودن همرنگ شدن با جماعت به یکی از دغدغه ها و شک و تردیدهای بسیاری از مردم تبدیل شده است. خوب و یا بد بودن همرنگ شدن با جماعت سوال بسیاری از افراد است.
خوب و یا بد بودن
اگر به دنبال خوب و یا بد بودن همرنگ جماعت بودن می باشید. در این صورت بدانید که باید بین همرنگ جماعت بودن و انگشت نما شدن تعریفی ارائه دهیم. بر اساس نظریات فلسفی و همچنین مذهبی و اسلامی انسان موجودی است که در جامعه زندگی می کند. بنابراین باید مانند آنها باشد و مانند مردم زندگی و رفتار نماید. اما این توصیه و سفارش به معنای همرنگی با جماعت و عدم ابتکار و خلاقیت نیست. بلکه منظور از همرنگی با جماعت بودن، جلوگیری از انگشت نمای خلق شدن می باشد. انسان باید کارها و رفتارهایی را انجام دهد، که سبب رسوایی وی نشود. یعنی باید به آداب و رسوم جامعه، سنت ها و هنجارهای پذیرفته شده احترام بگذارد و از این هنجارها و نرم ها خارج نشود.
در صورتی که رفتار و کردار انسان خارج از سنت ها و آداب و رسوم جامعه باشد، در این صورت مصداق انگشت نمای مردم شدن است. این شرایط و حالت بسیار بد است و انسان نباید انگشت نمای مردم شود.
منظور واقعی همرنگی با جماعت
در حالی که منظور از همرنگی با جماعت مربوط به هنجارها و سنت ها است. در جایی که نیاز به دفاع از هویت، شخصیت و منافع خود است، همرنگ شدن با جماعت توصیه نمی شود. در جایی که حقی زایل می شود، و همه سکوت می کنند، همرنگ جماعت بودن می تواند مضر باشد. وقتی می گویم که همرنگ جماعت شو، نباید تفاوت ها و تمایزهای طبیعی را از بین برد.
به عبارت دیگر جماعتی که کاملا مانند همدیگر هستند و همرنگ می باشند، نمی توانند با هم کار کنند. به همین دلیل داشتن تفاوت ها و تمایزهایی با دیگران لازم و ضروری است. در نتیجه منظور از همرنگ جماعت بودن تنها عمل به سنت ها و آداب و رسوم پذیرفته شده در جامعه است. احترام گذاشتن به خواست های بر حق دیگران است. نه این که با همرنگ شدن هویت و شخصیت خود را انسان از ببن ببرد.
از سوی دیگر انگشت نما شدن به شدت منع شده است. انسان نباید کاری و عملی را انجام دهد، که این کار و عمل سبب انگشت نما شدن وی گردد. باید تا جایی که می توان از انگشت نمای مردم شدن دوری کرد. انشگت نمای مردم شدن از لحاظ مذهبی و دینی امری ناپسند است و انسان نباید کاری را انجام دهد، که سبب انگشت نمای شدن وی گردد.
جمع بندی
در پایان می توان گفت که همرنگ جماعت بودن با توجه به برداشتی که از آن داریم می تواند خوب و یا بد باشد. اگر همرنگ جماعت بودن را یک رنگی و مانند دیگران شدن بدانیم، در این صورت شخصیت و هویت فردی را نابود کرده ایم. بنابراین همرنگ جماعت بودن به این شیوه امری نامطلوب و ناپسند است. انسان تا جایی که می تواند باید از هویت، شخصیت و اصالت خود حافظت کند. انسانی که مانند دیگران است، به نوعی خود را نابود کرده و جایگاهی برای خود قائل نیست.
تفاوت های ما با دیگران جزیی از مشکلات ما محسوب نمی شود. بلکه تفاوت ها و تمایزها میان انسان ها از جمله موهبت های الهی است. ولی با این حال، نماید انسان در تفاوت و تمایز با دیگر انسان ها، انگشت نمای دیگران شود. انگشت نما شدن، خصلتی است، که بسیاری از ادیان و مذاهب آن را منع کرده اند و حتی از لحاظ اخلاقی توصیه شده است، که انسان خود را انگشت نمای دیگران نکند. از سوی دیگر هم نباید، کاملا همرنگ جماعت شده و هویت و شخصیت خود را از دست بدهد. بنابراین باید از هویت و اصالت خود حفظ کرده و از یکرنگ شدن کاملا و صد در صدی که سبب می شود، انسان ها هویت و اصالت خود را از دست بدهند، اجتناب نمود.
همرنگ شدن با جمعیت بسیار خوب و مفید است. به شرط این که مفهوم و معنای همرنگ شدن با جمعیت را به درستی و صحیح درک کنیم و بر این اساس عمل کنیم. همرنگ شدن با جمعیت به این صورت کار خوب و صحیحی است و می توان گفت که همرنگ شدن با در بسیاری از مواقع با رعایت شرایط و اصول آن خوب است و درست می باشد.