افراد موفق چه چیزهایی را در رابطه با ذهن می‌دانند که شما نمی‌دانید.

2 کامنت
7 دقیقه زمان خواندن

افراد موفق کنترل زندگی خود را در دست دارند. آن‌ها از توانایی و اراده، نظم و انضباط خود و هوش هیجانی برخوردارند تا زندگی‌ای را که به آن افتخار می‌کنند را طراحی کنند و به این دلیل است که آنها زمانی را به یادگیری اینکه ذهنشان چگونه کار می‌کند و چگونه می‌توان از آن به بهترین نحو استفاده کرد اختصاص می‌دهند.

برای اینکه شما هم همین کار را انجام دهید، مهم است که در ابتدا شما دو بخش ذهن خود را- بخش خودآگاه و بخش ناخودآگاه و وظایف مربوط به آن‌ها را درک کنید.

 

ذهن آگاه

ذهن آگاه

 

ذهن آگاه شما جایی است که شما فکر می‌کنید و برنامه ریزی خود را انجام می‌دهید – که بخش منطق است. به گفته بروس لیپتون، زیست شناس رشد و نمو، ذهن آگاه شما فقط 1 تا 5 درصد کار ذهن را انجام می دهد.

مجسم کنید: ذهن شما مانند راننده جرثقیل پشت فرمان و در حال رانندگی است. آن  راننده جرثقیل را هدایت و کنترل می‌کند، اما هیچ یک از کارهای اصلی را انجام نمی‌دهد. ذهن آگاه شما راننده در حال رانندگی ذهن ناخودآگاه فوق العاده قدرتمند شما است. پس برای تو به چه معناست؟

آیا تاکنون سعی کرده‌اید با استفاده از نیروی اراده محض، عادتی را تغییر دهید؛ مانند ترک سیگار یا کاهش وزن؟ اگر اینکار را انجام داده‌اید، می‌دانید که اراده، یک استراتژی ضعیف برای ایجاد تغییرات پایدار در زندگی شماست.

زیرا اراده در ذهن آگاه به وجود می‌آید و به همین دلیل توانایی‌های محدودی دارد. وقتی تلاش می‌کنید که از قدرت اراده خود برای ایجاد تغییر استفاده کنید، فقط از 1 تا 5 درصد از منابع خود برای اینکه نتیجه‌ نامطلوب را به جایی برسانید استفاده خواهید کرد.

اینکه یاد بگیرید که به طور موثر از ذهن آگاه خود برای هدایت ذهن ناخودآگاهتان بهره ببرید؛ این همان بهترین زندگی کردن است. افراد دارای عملکرد بالا آموخته‌اند که چگونه این کار را انجام دهند، اما اینکه آیا آن‌ها می‌توانند چگونگی انجام این کار را به وضوح بیان کنند، سوال دیگری است.

این چالشی پیش روی شماست که وقتی ماهر شدید، به شما امکان می‌دهد که زندگی خود را طراحی کنید.

 

ذهن ناخودآگاه

 

افراد موفق چه چیزهایی را در رابطه با ذهن می‌دانند که شما نمی‌دانید.

 

ذهن  ناخودآگاه شما بخشی است که شما از آن آگاه نیستید. این بخش 95 تا 99 درصد از همه آنچه شما فکر می‌کنید، انجام می‌دهید و می‌گویید است.

ذهن ناخودآگاه از این موضوع مطمئن می‌شود که قلب شما می‌تپد و ضربان دارد، عضلات شما نحوه راه رفتن را به خاطر می‌آورند و سیستم ایمنی بدن شما به یاد می‌آورد که چگونه با باکتری‌ها مبارزه کند.

ذهن ناخودآگاه شما به ذهن خودآگاه شما این اجازه را می‌دهد تا فکر کند، یاد بگیرد و رشد کند. متأسفانه، بسیاری از مردم هرگز قدرت ذهن ناخودآگاه خود و یا اینکه چگونه می‌توانند با آن کار کنند را درک نمی‌کنند.

آن‌ها به رفتارهای منفی و افکار اجازه می‌دهند تا مدت طولانی در حالت خودکار باقی بمانند تا کاری متفاوت انجام ندهند.

ضمیر ناخودآگاه شما عمل تکراری را می‌پذیرد و انجام می‌دهد، این همان چیزی است که باعث می‌شود شما کوکا را بیشتر از پپسی دوست داشته باشید. این یک عادت ذهنی است که به طور هدفمند، ذهن ناخودآگاه شما آن را به عنوان واقعیت می‌پذیرد.

* شما به دانشگاه می‌روید زیرا والدینتان هر روز به شما می‌گفتند که باید بروید.

* شما ضربه خورده‌اید زیرا از کودکی کمبود‌هایی را تجربه کرده‌اید.

* شما شغلی پیدا می‌کنید، خانه می‌خرید و خانواده تشکیل می‌دهید، زیرا نسبت به باور اینکه این موارد تعریف موفقیت و امنیت است شرطی شده‌اید.

بسیاری از ما بدون اینکه  تصمیم واضحی بگیریم که می‌خواهیم با زندگی خود چه کنیم یا چه کسی می‌خواهیم باشیم، به زندگی خود ادامه می‌دهیم. ما به ناخودآگاه خود اجازه می‌دهیم تا ما را با زندگی پیش فرضی که ناشی از شرایط اجتماعی است کنترل کند.

شما می‌توانید زندگی خود را تغییر داده و آن را به زیبایی هر چه بیشتری که ذهنتان اجازه می‌دهد ترسیم کنید. می‌خواهید یک میلیونر باشید؟

می‌توانید انجامش دهید. آیا می‌خواهید یک خیریه را باز کنید که میزان گرسنگان جهان را کاهش دهد؟ شما می‌توانید آن کار را انجام دهید. اما در ابتدا، شما باید تصمیم بگیرید که عمل کنید، نه اینکه فقط بیان کنید. تمام تلاش خود را بکنید اعتقاد مطلق به خود و توانایی‌هایتان را پرورش دهید.

برای شروع، شما باید ذهن ناخودآگاه خود را مجبور کنید تا خودش را از این عقیده که شما افکار خود هستید جدا کند.

شما افکارتان نیستید.

بسیاری از افراد خود را نقطه اوج پچ پچ ذهنی می‌دانند که مدام در درون سرشان می‌چرخد. این پچ پچ تا مدت‌ها ادامه داشته است که باعث شده ما فکر کنیم که این چیزی است که ما هستیم.

شما باید افکار خود را تغییر دهید تا زندگی خود را تغییر دهید و در ابتدا ممکن است، ایده‌ی از دست دادن هویت خود را رد کنید.

اگر مدتی است که به طور خودکار مشغول به کار هستید، ذهن و هویت شما در یک عادت مستقر شده است. تغییر این عادت نیازمند تلاش سخت می‌باشد.

مثل این است که شما در سرمای زمستان، زیر یک پتو گرم  لَم داده‌اید. فکر بیرون آمدن از رختخواب در این حالت ناراحت کننده‌ است؛ اینکار به انگیزه و اراده نیاز دارد.

وقتی شروع به درک این موضوع می‌کنید که  فراتر از افکارتان هستید؛ شما شروع به درک این موضوع می‌کنید که قدرت انتخاب این را دارید که به کدام فکر، فکر خواهید کرد و در نهایت شروع به برنامه ریزی مجدد ذهن ناخودآگاه خود خواهید کرد.

 

www.success.com

 

3.3/5 - (3 امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

2 نظرات
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
2
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx