تغییر باورهایی که موجب شکست در زندگی می شوند
یکی از بزرگ ترین مشکلات زندگی هر انسانی این است که چگونه به شکست نگاه می کند و آن را برای خود تفسیر می نماید. نحوه ی برخوردمان با مشکلات زندگی سرنوشت ما را شکل می دهند. باید به خاطر داشته باشیم که هیچ عاملی بیشتر از نحوه ی برخورد ما با مشکلات و مصائب در شکل دادن و موفقیت در زندگی تاثیر ندارد.
بعضی وقت ها تعداد شکست ها و رنج ها در زندگی به اندازه ای زیاد هستند که باور پیدا می کنیم که ما هیچ کاری از دستمان بر نمی آید. بعضی ها احساس می کنند که زندگی شان پوچ است، انسان های بی یار و یاور و بی ارزش هستند چون هر کاری که انجام دهند آن سرانجام بازنده می شوند. تمام این ها باورهایی است که اگر به دنبال موفقیت در زندگی هستیم، هیچ گاه نباید به دنبال آن ها باشیم. این باورها، نیروی درونی ما را تضعیف می کنند و توانایی عمل را از ما می گیرند.
این باورهای مخرب ناتوانی اکتسابی نامیده می شود. هنگامی که فردی در کاری چندین بار شکست می خورد در صورتی که تعداد این شکست ها در بعضی افراد به حدی کم است که متعجب می شوید، به این نتیجه می رسد که تلاش و کوشش هایش بی نتیجه است و به خاطر این ناتوانی اکتسابی شهامت خود را از دست می دهد و به موفقیت در زندگی دست پیدا نمی کند.
سه باور مهم که باعث شکست ما می شوند
سه باور وجود دارد که باعث می شود احساس ناتوانی داشته باشیم و همچنین می تواند تمام زمینه های زندگی ما را نابود کنند. این سه باور عبارتند از:
پایداری
شخصی
و فراگیری
اغلب افراد برخلاف موانع و مشکلات بزرگ به موفقیت در زندگی دست پیدا کرده اند. تفاوت بین این افراد و آن هایی که نا امید می شوند، در باور و اعتقاد پایداری یا گذرا بودن مشکلات می باشد. افراد موفق کمتر پیش می آید که مشکلی را پایدار بدانند. وقتی این باور را در خود ایجاد کردید که نمی توانید کاری را تغییر دهید، یک زهر کشنده در دستگاه بدنتان وارد می کنید. اگر روزی از یکی از نزدیکان خود شنیدید که می گوید مشکلی که دارد پایدار و همیشگی است و هیچ وقت از بین نمی رود، باید بلافاصله او را به خودش بیاورید. اصلا اهمیتی ندارد که در زندگی شما چه اتفاقاتی می افتد ولی باید همواره این باور را در خود تقویت کنید که این روزها می گذرد. اگر مقاومت کنید می توانید راهی برای حل مشکلات خود و رسیدن به موفقیت در زندگی پیدا کنید.
دومین باور تضعیف کننده الگوی شخصی می باشد. اگر به شکست ها با دیدی قابل حل نگاه کنیم و آن را ناشی از عیب و نقص خود بدانیم، بلافاصله سرخورده می شویم. به علاوه چگونه می توانیم زندگی خود را تغییر دهیم؟ آیا بهتر نیست به جای این کار اعمال خود را در برخی از زمینه های خاص تغییر دهیم؟ باید از این باور که مشکلات مربوط به شخص خودمان می باشد، پرهیز نماییم. یا با سرزنش خود به چه نتیجه ای خواهیم رسید؟
سومین تفاوت بین افراد موفق و شکست خورده، در باوری است که در مورد فراگیر بودن مشکلات خود دارند. یک انسان موفق هیچ مشکلی را فراگیر نمی داند و باور ندارد که یک مشکل بر تمام امور زندگی اش سلطه دارد. ولی کاملا برعکس کسانی که یاد گرفته اند در زندگی ناتوان باشند، این باور را در خود به وجود آورده اند که چون در زمینه ای شکست خورده اند، در تمام زمینه ها با شکست مواجه می شوند! آن ها باور دارند به خاطر مشکلات مالی، زندگی شان به طور کلی نابود می شو، مثلا نمی توانند فرزندان خود را تامین کنند و هرگز نمی توانند به موفقیت در زندگی دست یابند.
آن ها خیلی زود به این باور می رسند که تسلط همه کارها از دستشان خارج است و کاملا احساس ناتوانی می کنند. تصور کنید که پایداری و فراگیری با یکدیگر همراه باشند! حل مشکل پایداری و فراگیری هر کاری این است که کاری را در نظر بگیرید که می توانید در زندگی به آن تسلط پیدا کنید و در آن وارد عمل شوید. با انجام این کار بعضی از این باورهای محدود کننده از بین می روند در نتیجه به رشد و موفقیت در زندگی خواهید رسید.
باورهای محدود کننده و معتقد به شکست مانند سمی هستند که هر لحظه وارد بدن انسان می شوند و با گذشت زمان مرگ مهلکی را به بار می آورند. اگرچه ما بلافاصله با این سم کشته نمی شویم ولی با پذیرش این باورها، مرگ احساسات ما آغاز می شود. به همین خاطر باید هر طوری که شده از چنین باورهایی اجتناب کنیم. به خاطر داشته باشید زمانی که به امری معتقد هستید، مغزتان به طور خودکار عمل می کند و هرگونه اطلاعات محیط پیرامون را از صافی می گذراند و به دنبال مراجعی است که مورد تایید آن باور است.
روش تغییر باورهای محدود کننده
کسب هر موفقیت در زندگی با تغییر در باورها آغاز می شود. چگونه می توان تغییر کرد؟! موثرترین راه این است که باورهای قدیمی خود را با درد و رنج زیادی همراه کنید. باید در اعماق وجود خود احساس کنید که این باور در گذشته نه تنها موجب رنج زیاد شما شده است، بلکه در زمان حال نیز شما را می آزارد. و در نهایت آینده شما را نیز به درد و رنج همراه خواهد کرد.
سپس باید باورهای نیروبخش جدید خود را با نتایج لذتبخشی در نظر بگیرید. این الگوی مهمی است که در ایجاد تغییر و رسیدن به موفقیت در زندگی مان آن ها را بارها مرور خواهیم کرد. به خاطر داشته باشید هر عملی که انجام می دهیم یا به دلیل دوری کردن از درد و رنج است و یا به دلیل به دست آوردن لذت می باشد. بنابراین اگر بتوانیم رنج فراوانی را به هر عملی نسبت دهیم، می توانیم آن را تغییر دهیم. تنها دلیلی که به باوری اعتقاد داریم این است که رنج فراوانی را به کنار گذاشتن آن و لذت فراوانی را به نگه داشتن در ذهنمان نسبت داده ایم.
دومین راهکار موثر در ایجاد تغییر در باورها، ایجاد تردید می باشد. اگر با خودتان روراست باشید متوجه می شوید که عقایدی هستند که درگذشته از آن ها با دل و جان حمایت می کردید ولی امروز از یادآوری آن ها شرم دارید. چرا چنین حالتی به وجود آمده است؟ عاملی باعث تردید شما شده است که ممکن است این عامل تجربه ای جدید باشد و یا اتفاقی مغایر با باور گذشته شما.
تجربیات جدید خود به خود باعث تغییر باورها در ما انسان ها نمی شوند. انسان می تواند تجربیاتی به دست آورد که کاملا مخالف باورش باشد و با تفسیری که انجام می دهد، باز هم از این تجربه در جهت تقویت باورش برای رسیدن به موفقیت در زندگی استفاده کند. تجربیات جدید در صورتی می توانند در باورها تغییر به وجود آورند که باورهای ما را زیر سوال ببرند. اگر به امری معتقد باشیم، هرگز آن را زیر سوال نخواهیم برد. اگر امری را زیر سوال ببرید، سرانجام نسبت به آن تردید پیدا خواهید کرد. این موضوع شامل امری می شود که کاملا نسبت به آن ها اطمینان دارید و در مورد آن ها هیچ شک و تردید به دل راه نمی دهید.