در روز 21 فوریه 2001 مقاله دیوید استریتفلد در روزنامه واشنگتن پست اینگونه آغاز شده بود: “ابرهایی که شرکت آمازون را احاطه کرده اند در حال متراکم شدن هستند.”
یک سال پیش از آن، سهامداران ناگهان فهمیده بودند که اینترنت از چرخه های فراز و فرود تلاش های اقتصادی در امان نخواهد بود و به نظر می رسید کتابفروشی مجازی آمازون همان مسیری را برود که Pets.com رفته بود “شرکت اینترنتی فروش حیوانات خانگی که در اوت 1998 شروع به کار کرد و در نوامبر 2000 تعطیل شد”.
استریتفلد در این مقاله اشاره کرده بود که منتظر این هست که ببیند آمازون تا پایان سال با کمبود بودجه مواجه می شود. ولی کمپانی آمازون نه تنها با کمبود بودجه مواجه نشد و به رقیب بزرگتری مثل والمارت رسید، بلکه سال 2003 را با سودآوری به پایان رساند. این پیشرفت باعث شد روزنامه وال استریت ژورنال در آن سال آمازون را “قوی ترین بازمانده اینترنت” بداند.
جهش بزوس به سوی سلطه جهانی (قانون جذب)
امروز مساله بقای آمازون درکار نیست، بلکه این سوال مطرح می شود که آیا ما خواهیم توانست بدون آمازون دوام بیاوریم یا نه. آمازون گنجینه ای است که آمریکایی ها قبل از بسیاری از آژانس های فدرال به آن نیاز دارند. درست همانطور که می توانیم به روزرسانی های مختلف را به جای گوگل در مرورگر بینگ “Bing” جست و جو کنیم یا مسائل زندگی احساسی خود را به جای فیس بوک در الو “Ello” پست کنیم، می توانیم مواد غذایی را به جای آمازون از خرده فروشی آنلاین اوراستاک “Overstock” خریداری کنیم.
اما برای اینکه کسی بتواند سایت آمازون را کنار بگذارد نیز دلایل معتبری وجود دارد: رفتار بد با کارکنان، اتهامات مبنی بر فرارهای مالیاتی و تمایل به انحصار طلبی. اما نمی توان از این واقعیت فرار کرد که آمازون مثل موجود پیچیده ای که همان قدر احساسات پیچیده تولید میکند، در عمق فرهنگ مشتریان فرو رفته است.
حدود 12 سال قبل از مقاله بدبینانه واشنگتن پست در مورد آمازون، جف بزوس، بنیان گذار آمازون این روزنامه را به قیمت 250 میلیون دلار از خانواده گراهام خریداری نمود. برخی افراد، از جمله بسیاری از کارکنان واشنگتن پست معتقدند این اقدام نشانه علاقه وی به این موسسه و نیز علاقه او به رسانه های آزاد بوده است.
اما منتقدان فکر می کنند بزوس می خواهد از این روزنامه به عنوان یک پایگاه روابط عمومی استفاده کند. به عنوان مثال، دونالد ترامپ ریاست جمهوری آمریکا به شدت اعتقاد دارد که جف واشنگتن پست را برای برنامه های فرار از مالیات خود به خدمت گرفته است. افرادی باهوش تر از ترامپ نیز به این موضوع اعتقاد داشتند.
مدیر آمازون جف بزوس با خرید یک روزنامه به جای ساختن کاخی در “مرسر آیلند” واشنگتن، اقدامی نادر برای یک شرکت غول تکنولوژی انجام داده است. امثال او ترجیح می دهند از مکان های عمومی دور بمانند، جایی که می ترسند تنها به گناه ابرهوشمند بودن و داشتن بینش واضح و زیاد مورد بدرفتاری قرار گیرند. ایلان ماسک چقدر به خاطر دستگاه های پرلوپ “ابزار جدیدی برای حمل و نقل سریع” خود مورد تمسخر قرار گرفت؟ یا پیتر تیل به خاطر مطرح کردن طرح شهرهای آزاد و شناور؟
وقتی فردی با 60 میلیارد دارایی یک تصمیم مالی می گیرد، به سختی می توان تصمیمش را جسورانه دانست. اما جف بزوس با غلبه بر واشنگتن پست، وارد یک “ترانوا” شد.
حتی اگر هیچ کدام از ما روزنامه نخوانیم، اما برای مطبوعات ارزش قائلیم و وجود آنها را برای دموکراسی ضروری می دانیم. به همین علت است که صاحبان روزنامه ها اغلب بیشتر از صاحبان فروشگاه های زنجیره ای بزرگ مورد موشکافی قرار می گیرند. همه می دانند که آنها افراد مهمی هستند.
کارا سوییشر، از موسسان وب سایت خبری ریکود (Recode) که بسیاری او را خبرنگار برتر منطقه سیلیکون ولی می دانند، رفتار بزوس را از ابتدا زیر نظر داشته است. از نظر او، “جف بزوس از قدرت خودش خبر دارد و در مسیر تبدیل شدن به فرد بهتری قرار گرغته است.” با اینکه سوییشر نسبت به برخی فعالیت های شرکت آمازون انتقاد دارد، اما جف را به خاطر دفاعیات اخیرش از آزادی بیان و خبرنگاری می ستاید. “او از اینکه مورد توجه قرار گرفته کمی بیشتر لذت می برد.”
اما مسأله اینجا است که این مورد توجه قرار گرفتن، به جز محصولات تحسین آمیز شرکت آمازون چه چیزی را نشان خواهد داد؟ در سال های اخیر، جف بزوس از فروش کتاب و لوازم فراتر رفته است. سرویس وب آمازون (Amazon Web Services) خدمات رایانش ابری به سازمان سیا ارائه داده و شرکت تابعه بلو اریجین (Blue Origin) با ناسا همکاری دارد.
در ضمن، مدیر عامل آمازون بزوس در حال تبدیل کردن آمازون به یک پایگاه فیلم و تلویزیون است. بزوس در کشوری که ثروتمندان را به یک اندازه تحقیر می کند و می پرستد، یک فرد ثروتمند محسوب می شود. او که اکنون 53 سال سن دارد، دیگر آن حسابگر جاه طلبی نیست که فقط به پشت سر گذاشتن بارنز اند نوبل (بزرگ ترین کتابفروشی زنجیره ای در آمریکا) فکر می کند.
اما بزوس دقیقا چه کسی است؟ مطمئنا او یک خیرخواه اجتماعی مثل بیل گیتس نیست که سفیر نهضت هایی باشد که به آنها اعتقاد دارد و اقداماتی مثل اصلاح آموزش عمومی در ایالات متحده یا توسعه بهداشت در کشورهای در حال توسعه انجام دهد. بزوس برای راه اندازی چنین کمپین هایی بیش از حد خجالتی می باشد. با این حال، نوعی حس مسوولیت مدنی در وی وجود دارد.
شفافیت و عدم شفافیت
سوییشر معتقد است بزوس قبلاً بیشتر در رسانه ها دسترس پذیر بود، اما در سال های اخیر سعی کرده خود را از دید عموم دور نگه دارد. او کمتر مصاحبه کرده و اغلب ایمیل های خبرنگاران را بی پاسخ گذاشته است.
بیوگرافی بزوس به سادگی به تأسیس شرکت آمازون محدود می گردد. شاید بارزترین واقعیتی که بتوان در بیوگرافی جف بزوس پیدا کرد این است که او ابتدا می خواست نام شرکتش را Relentless (به معنی بی رحم) بگذارد اما در نهایت نام بزرگ ترین رودخانه دنیا را انتخاب کرد.
بیشتر افراد نام شرکت خود را براساس آنچه می فروشند انتخاب می کنند. نام Relentless می توانست توصیف چگونگی فروش شرکت جف باشد اما نام نهایی که انتخاب بهتری است، به رودخانه ای اشاره دارد که جریان آن نشان دهنده قدرت و عدم توقف است. فروش کتاب به عنوان اولین فعالیت آمازون، صرفاً یک قایق آزمایشی بود که آن را در رودخانه انداختند تا ببینند چقدر می تواند در امواج آن دوام بیاورد.
با وجود برخی لغزش ها در سال های ابتدایی، اولین قایق نجات یافت و سپس این اتفاق برای قایقهای بعدی رخ داد: اسباب بازی، موسیقی و لوازم. آمازون 32 سال جوان تر از والمارت است، اما ارزش آن 120 میلیارد دلار بیشتر است. تا همین چند روز اخیر، ارزش آمازون 350 میلیارد دلار بود که بیشتر از تولید ناخالص داخلی هنگ کنک است.
فرهاد مانجو، ستون نویس بخش تکنولوژی روزنامه نیویورک تایمز می گوید: “آمازون مرموزترین شرکت تکنولوژی” است و او اغلب از اقدامات بزوس غافلگیر می شود. بسیاری از پرسش های اساسی در مورد فعالیت های آمازون هنوز بی پاسخ می باشند: روزانه چه تعداد بسته ارسال می شود؟ تاکنون چه تعداد نرم افزار کتاب خوان کیندل به فروش رسیده است؟ چه مقدار از مقواهای تولیدی دنیا با لوگوی آمازون برندسازی می شوند؟
سودآورترین بازوی آمازون، استراتژیک ترین محصول آن هم هست: سرویس وب که از سال 2006 به هر جایی، از سیا گرفته تا نت فلیکس، خدمات رایانش ابری ارائه داده است. سرویس وب آمازون یک سوم بازار رایانش ابری دنیا را تحت کنترل دارد.
اگر این محصول خود به تنهایی یک شرکت را شکل میداد، ارزش آن به 160 میلیارد دلار می رسید. جف اخیراً تحولی مهم در ماموریت آمازون ایجاد کرده است. آمازون که دیگر فقط کالا عرصه نمی کند، وارد کسب و کار ایجاد محتوا شده است. این شرکت قبلاً این کار را با “نشر آمازون” (Amazon Publishing) انجام داده بود، اما فعالیت های جدید، مفیدتر بوده اند.
تکذیب شکایت ها
دیوید استریتفلد، گزارشگری که در زمان ترکیدن حباب دات کام در مورد آمازون مطلب نوشته بود، در سال 2001 از واشنگتن رفت و در نهایت در بخش فرهنگ و کسب و کار تکنولوژی در روزنامه نیویورک تایمز مشغول به کار شد. در سال 2015 او به همراه یکی از همکارانش مقاله ای بلند منتشر کرد که در آن آمازون را یک “محیط کار ضربه دیده” توصیف کرده بود و بزوس را امپراتوری داده محور دانسته بود که به کارمندان شاکی از ساعات کاری بی رحمانه، مدیران سختگیر و دیگر تناقضات این شرکت، فقط می خندد.
آمازون تکذیبیه های قدرتمند منتشر کرده است. از شرکتی که جی کارنی، سخنگوی سابق باراک اوباما را استخدام کرده چنین انتظاری می رود اما وقتی نکات مثبت اقدامات آمازون قابل بحث است، نیویورک تایمز از بی رحمی هایی صحبت کرده که رسانه های دیگر در آن دقیق نمی شوند.
از نظر این رسانه ها نمونه های بی رحمی بزوس فراوان هستند. براساس گزارش های متعدد، کارمندان مراکز توزیع آمازون از بدرفتاری های شدید رنج می برند. شرکت رسانه ای گاکر (Gawker) بر اساس گزارش های کارکنان مرکز توزیع آمازون، علیه این شرکت کمپین راه انداخته است.
نگرانی های قانونی هم در مورد آمازون وجود دارد. ممکن است اتهامات ترامپ مبنی بر اینکه بزوس واشنگتن پست را خریده تا آن را به بازوی روابط عمومی خود تبدیل کند، اعتبار چندانی نداشته باشد اما او به مسائل قابل تاملی در مورد پرداخت های مالیاتی آمازون اشاره کرده است.
یکی از آنها این است که این شرکت دفاتر مرکزی جهانی خود را به لوکزامبورگ انتقال داده تا از این کشور کوچک برای پوشش مالیاتی استفاده کند. آمازون همه این اتهامات را با نیروی یک شرکت چندملیتی که از افراد حرفه ای و ماهر در روابط عمومی برخوردار است، رد می کند.