آموزش نه گفتن به کودکان

کامنت بگذارید
17 دقیقه زمان خواندن

همه چیز در مورد آموزش نه گفتن به کودکان

از جمله بزرگترین آسیبی که والدین به فرزندان خود متحمل می شوند این است که تجربه ی نه شنیدن را به فرزندان خود آموزش نمی دهند. برای بسیاری از والدین بله گفتن به فرزندانشان و دیدن شادی آنها امری لذت بخش است، به ویژه زمانی که توانایی برآورده کردن خواسته های فرزندانشان را داشته باشند، اما آموزش نه گفتن به کودکان امری ضروری است.

برای نمونه خریدن اسباب بازی جدید و یا آخرین مدل گوشی هوشمند و….، اما والدین باید به این موضوع نیز واقف باشند که شادی های کودکان برای چیزهای مادی بسیار زودگذر و موقتی است و گرایش فرزندان به وسائل جدید روز به روز بیشتر می شود، تا جایی که این خواسته ها جنبه انحرافی پیدا می کنند و حس کمبود را در فرزندان ایجاد می کند، بنابراین دانستن این نکته ضروری است، پس با ما همراه باشید.

آموزش نه گفتن به کودکان

آموزش نه گفتن به کودکان چگونه است؟

ممکن است در اطرافیان خود دیده باشید، زمانی که والدین برای فرزندان خود وسائل جدید و مد روز می خرند، ابتدا بچه ها بسیار با ذوق رفتار می کنند و سپاس گزار هستند، اما این خوشحالی تا هنگامی که وسیله جدید دیگری به بازار وارد شود از بین می رود و وسیله قبلی جذابیت خود را برای بچه ها از دست می دهد و آنها در پی داشتن وسیله ی جدیدتر به روز، علاقه ی پیشین خود به وسیله قبلی را ندارند و این چرخه به صورت مداوم تکرار می شود.

یکی از مهمترین نکته هایی که باید به فرزندان خود بیاموزید این است که در زندگی شادمانی و ذوق تنها در به دست آوردن خواسته ها و خرید وسائل نیست بلکه استفاده درست و بهینه از آن چیز و البته قدردانی بابت آن است.

چنانچه والدین با رفتار درست به فرزندان خود نه گفتن و حتی نه شنیدن را بیاموزند، آنها نیز در آینده و سنین بزرگسالی فردی سخت کوش، قدردان و موفق خواهند بود و حتی در روابط فردی و عاطفی خود نیز از هر چیزی که به دست می آورند نهایت لذت و استفاده را می برند و موفقیت در زندگی نصیب آن ها می شود.

آموختن اینکه ما با نرسیدن به خواسته هایمان چگونه برخورد می کنیم بسیار اهمیت دارد.

در اینجا چند نکته وجود دارد که نشان دهنده این است که والدین از محدود کردن یا نه گفتن به فرزندانشان متنفر هستند:

  • والدین دوست ندارند فرزندانشان مانند گذشته خود برای آنچه که دوست دارند داشته باشد در محرومیت بمانند و بنابراین با فرزندانشان جذب عشق دارند.
  • آنها می خواهند فرزندان خود در رفاه و آسایش زندگی کنند.
  • آنها دوست ندارند فرزندانشان دچار خشم و دچار عقده از کمبود هایشان شوند.

آنها خواستار دوستی با فرزندان خود هستند.

  • گاهی والدین با نه نگفتن به فرزندان به دنبال جبران خطایی هستند که در قبال فرزندانشان مرتکب شده اند.

آموزش نه گفتن به کودکان

کدام یک از موارد بالا شامل حال شما می شود و با آن درگیر هستید؟

همه ی والدینی که از نه گفتن به فرزندانشان فرار می کنند روزی می رسد که ناگزیر هستند محدودیتی برای فرزندان خود ایجاد کنند و این آغاز مشکلات بین فرزند و والدین است. ممکن است شما هم تجربه چنین موردی را داشته باشید و یا شنیده باشید؛ چنانچه فرزند از بدو تولد تا به سن نوجوانی یا بزرگسالی هر چه خواسته بی کم وکاست برایش آماده شده است، حال به هیچ عنوان نمی تواند از پدر و مادر یا حتی در اجتماع از کسی «نه» بشنود.

در چنین مواقعی والدین با اجرای محدودیت شرایط بسیار سنگینی را برای فرزند خود ایجاد می کنند و گاهی در برخی از تجربیات دیده شده است، فرزند دچار افسردگی شده و احساس محرومیت می کند و از داشته های خود هیچ لذتی نمی برد و همواره به دنبال خواسته های جدید خود پرخاشگری می کند. پس والدین باید آموزش نه گفتن به کودکان را زودتر شروع کنند.

در پی این روند فرزندان ممکن است با ترفندهایی سعی در جلب رضایت والدین برای جذب موفقیت در کارهای خود داشته باشند. از جمله این ترفندها؛ گریه، پرخاش، قهر کردن، حتی خواهش و تمنا و… است که در نتیجه با به کارگیری این تکنیک ها فرزندان به این نکته پی می برند که این محدودیت در نظر گرفته شده توسط والدین واقعی است یا خیر.

به دنبال چنین ترفندی که فرزندان برای جلب رضایت والدین انجام می دهند، اگر والدین کوتاه بیایند و در برابر التماس ها، گریه ها، اصرار و پرخاش ها تسلیم شوند اوضاع برای هر دو سخت تر می شود. زیرا فرزند پی می برد که نه گفتن والدین واقعی و قطعی نیس و آنها می توانند با پیاده کردن برخی ترفندها رضایت شما به عنوان والدین را جلب کنند. پس در ضمیر ناخودآگاه فرزندان این ترفندها برای کسب رضایت والدین به عنوان عادت و نقش اصلی برای رسیدن به خواسته ها و امیالشان ثبت می شود.

اگر در این مرحله والدین به ترفندهای فرزندانشان توجهی نکنند و بر سر عهد و حرف خود قاطعانه بماانند ناخودآگاه فرزند متوجه می شود که گریه و ناله سر دادن برای رسیدن به امیال شخصی بی فایده بوده و نمی تواند والدین خود را تحت تأثیر قرار دهد. این قاطعیت، تربیت فرزند را به نقطه بالایی می برد، زیرا فرزندان پس از این با نه شنیدن بیشتر انس می گیرند و دچار ناراحتی و پرخاش و افسردگی نمی شوند.

اما اگر والدین در ابتدا محکم و قاطع باشند و طی اجرای ترفندهای فرزند کم کم پشیمان شوند و تحت تأثیر قرار بگیرد دیگر کار تمام است. این به این معنی است که فرزند متوجه می شود که زین پس با گریه و ناله می تواند به آنچه که می خواهد دست پیدا کند و نه شنیدن توسط والدین دیگر برایش جدی نخواهد بود.

همانطور که گفته شد شخصی که از کودکی نه نشنیده و هر چه خواسته برایش مهیا شده در آینده که وارد اجتماع و محیط جامعه شود بشدت آسیب پذیر خواهد شد و در روابط عاطفی نیز بشدت ناموفق خواهد. زیرا این شخص هر چه خواسته با اصرار، گریه و پرخاش به دست آورده و این باور در ذهن او شکل گرفته است که قطعاً هر آنچه اون می خواهد درست است و حق مسلم اوست. پس ارتباط اجتماعی و عاطفی نیز با چنین افرادی بسیار مضر خواهد بود.

آموزش نه گفتن به کودکان

در این رابطه نکته مهمی برای والدین وجود دارد؛ والدین در زمان آموزش نه گفتن به کودکان نباید خیلی احساسی حرف بزنند بلکه باید طوری نظر قطعی خود را به همراه ملایمت بسیار خفیف بیان کنند که فرزند آن را حس کند و راحت تر بپذیرد. برای مثال؛ وقتی پسرم از من درخواستی دارد، من و پدرش به طور قاطع نظر خود را اعلام می کنیم و با هر بار پرسش، نظر خود را همواره تکرار می کنیم تا به تدریج او متوجه شود که تحت هیچ شرایطی حتی با ناله، گریه و التماس… نمی تواند نه گفتن والدین خود را نقض کند و در نتیجه فرزندان می آموزند که سعی و تلاش بیهوده را کنار بگذارند و واقعیت و احترام به سخنان پدر و مادر و حتی نه شنیدن از آنها را بپذیرند.

متحد نبودن والدین در اجرای محدودیت های فرزندان با یکدیگر از ضعف های بزرگ تربیتی محسوب می شود، در چنین موقعیتی شرایط متفاوت و عجیبی برای فرزند ایجاد می شود زیرا فرزند در می باید که برای رسیدن به امیال و خواسته های خود باید سراغ کدام یک از والدین برود تا موفق شود اما چنین وضعیتی برای والدین بسیار مخرب است زیرا حرف شنوی فرزند از والدین بشدت پایین می آید.

کودکان موظفند در محدودیت و چارچوب خاص والدین خود عمل کنند و در مقابل والدین موظفند با همراهی یکدیگر در تربیت و محدودیت فرزند خویش همواره بکوشند تا بتوانند در مقابل ناراحتی، غم، پرخاش و سایر ترفندهای فرزندان جهت رسیدن به امیال شخصی مقاومت کنند. با اینکه دیدن غم فرزند و مقاومت کردن بر روی محدودیت برای بسیاری از والدین دشوار است اما پافشاری بر روی این چارچوب ها برای تربیت فرزندان مفید است و باید همیشه آن را در آموزش نه گفتن به کودکان مد نظر قرار دهید.

در حقیقت هیچ والدینی از دیدن اندوه و پرخاش فرزند خویش خوشحال نمی شود اما این بدیهی است که اگر والدین به صورت مداوم به خواسته های فرزندان پاسخ مثبت بدهند و هر کاری که آنها بخواهند انجام دهند، این فرد هنگامی که در بزرگسالی وارد اجتماع شود و سرکوب شدن با محدودیت ها را تجربه کند، ضربه شدیدی خواهد دید و سطح توقع آنها بالا می رود تا جایی که توقع نه شنیدن از هیچ کس را ندارند و همه ی افراد جامعه را همانند والدین خود که همیشه در برابر امیال شخصی او داوطلب بودند، می بینند. پس در نتیجه، این کودکان در آینده از روابط موفق محروم هستند.

کودکان به اجبار موظفند که تجربه ی قرار گرفتن در این چارچوب ها و محرومیت ها را تجربه کنند که همواره بتوانند در اجتماع تحمل نه شنیدن و حتی نه گفتن را در راستای یک زندگی مفید و عاقلانه داشته باشند. کودکان ممکن است در زمان شروع شکل گیری شخصیت در مقابل نه شنیدن ها عصبی، ناراحت و یا افسرده شوند اما در بزرگسالی متوجه می شوند که تمام آن احساسات موقتی و گذرا بود و زمانی که شخصیت اجتماعی آنها به خوبی شکل گرفت این «نه شنیدن ها» را بخوبی درک کرده و می پذیرند.

آموزش نه گفتن به کودکان

نحوه برخورد والدین با گلایه های کودکان

برای همه والدین ها پیش آمده که فرزندشان به سراغشان رفته و از دوست یا هم بازی خود گلایه می کند، و همه ی این گلایه ها از نقض کردن یک سری قوانین می آید که بچه ها در ارتباط با هم مرتکب می شوند. همه ی ما از کودکی قوانینی را آموزش دیده ایم و حال سعی می کنیم که این قوانین رو به فرزندان خود بیاموزیم.

از جمله این قوانین می توان با دوست خود مهربان بودن، خوراکی خود را با دوست و همکلاسی تقسیم کردن، مسخره نکردن یکدیگر و…. اشاره کرد. حال همه ی ما چه در کودکی و بزرگسالی در مواجهه با برخی قانون شکنی ها اعتراض می کنیم و سعی داریم که حرف خود را به گوش همه برسانیم. پس یکی دیگر از این قوانین «غر نزدن» هست که همه ی ما به عنوان والدین باید به فرزندان خود بیاموزیم.

بدیهی است که قوانین از کودکی تا زمان بزرگسالی از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند، اما همه باید به این نکته واقف باشیم که کودکان به طور خاصی خود محور هستند و تمایل دارند ک همه چیز طبق دیدگاه و خواسته های خودشان پیش رود. پس درخواست از یک کودک برای اینکه خود را جای کودک دیگر بگذارد بسیار دشوار است.

به همین دلیل به عنوان مثال ما نمی توانیم به فرزند خود بگوییم که اسباب بازی اش را به دوستش هم بدهد چون او ناراحت است و گریه می کند. چون یک کودک از ناراحتی دوستش هیچ درکی ندارد و نمی تواند خودش را جای او بگذارد. اما در چنین موقعیتی می توانیم به فرزند خود بگوییم که باید وسیله اش را نوبتی با دوستش بازی کند و طبق قوانین با او صحبت کنیم تا جواب درستی از فرزند خود بگیریم. این چارچوب ها و قوانین در کنار آموزش نه گفتن به کودکان بسیار پر مزیت است.

در حالی که همدلی امری بسیار مهم در روابط اجتماعی است، اما به دلیل اینکه کودکان در ابتدا درکی از حال بد و ناراحتی دوست خود ندارند پس والدین باید از طریق قانون گذاری نظم را به وجود بیاورند و به کودک خود آموزش دهند که چه قانونی در چه جایی کاربرد دارد تا زمانی که این کودک رشد کرده و به تکاملی عقلی و احساسی و اجتماعی برسد.

از سری قوانینی که باید به فرزندان خود بیاموزیم، توانایی نه گفتن هست، اینکه فرزند ما بتواند براحتی در مورد مسائلی که نمی خواهد و تمایلی به انجام آن ندارد، نه بگوید و لازمه آن آموزش نه گفتن به کودکان است. از دیگر قوانینی که می توانیم به فرزندان خود بیاموزیم این است که کودکان همیشه می توانند با هر کسی که دوست دارند ارتباط برقرار کنند یا دوست شوند.

به او بیاموزید که از همه زیباتر و خاص تر هست تا در بزرگسالی خودباوری و عزت نفس بالایی داشته باشد. کودکان به هیچ روی نباید به بزرگترها بی احترامی کنند و بدانند حتی اگر گرسنه نیستید غذای داخل بشقاب خود را تمام کنند و از زحمات دیگران تشکر به عمل آورند. وقتی اشتباهی از آنها سر می زند خجالت بکشند اما بدانند ک هر اشتباهی شروع یک تجربه ی جدید است، فقط نباید دوباره مرتکب آن شوند و از اشتباهات خود درس بگیرند.

آموزش نه گفتن به کودکان

کلام آخر

پدر و مادر همیشه نسبت به فرزند خود دلسوز هستند و دلشان نمی خواهد که به خواسته های فرزند دلبندشان نه بگویند، اما باید بدانند که که اگر در برابر یک سری از خواسته های فرزند خود کنار نیایند، این فرد در بزرگسالی در روابط اجتماعی خود به مشکل می خورد و فکر می کند همه باید مثل والدینشان به خواسته های او پاسخ مثبت بدهند. بنابراین آموزش نه گفتن به کودکان را از همان ابتدا به کار ببندید.

اگر ما به عنوان والد همیشه در برابر خواسته های کودکان کوتاه بیاییم، در آینده آن ها سهل انگاری کردیم و بهتر است آموزش نه گفتن به کودکان را شروع کنیم.

منابع:

 

 

 

 

 

 

به این مطلب امتیاز دهید

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

0 نظرات
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx