چگونه اهداف مالی بچینیم و به آنها برسیم؟
اولین هدف مالی در زندگیتان باید دستیابی به سلامت مالی باشد. کمی بعد توضیح خواهیم داد که منظور از سلامت مالی چیست اما قبل از آن بگذارید بگوییم که: سلامت مالی به معنای ثروتمند بودن نیست بلکه به معنای راضی و خرسند بودن هست.
زمانی که اهداف مالی تعیین میکنید، شما برای آیندهای که حساب بانکیتان لبریز میشود برنامهریزی نمیکنید بلکه خودتان را برای مواجهه آسان و با اعتماد به نفس با تعهدات مالی، برای بحرانهای مالی و در کل برای داشتن یک زندگی سالم به لحاظ مالی آماده میکنید؛ و در واقع، همین به تنهایی هدف خیلی بزرگی است؛ اما در عین حال نباید هدف ترسناکی باشد.
راز رسیدن به این هدف مالی بزرگ – برای مثال، سلامت مالی – چیدن چندین هدف کوچکتر و برنامهریزی برای آنها و عملی کردنشان برای رسیدن به آنهاست؛ و زمانی که به آن اهداف برسید، مفهوم سلامت مالی صورت خارجی به خود خواهد گرفت.
سلامت مالی چیست؟
بدیهی است که سلامت مالی به معنای به دست آوردن ثروت قابل توجه و فراوان نیست؛ شما میتوانید بدون اندوختن پولی بیشتر از آنچه همیشه رؤیایش را داشته اید یا ثروتاندوزی به طوری که موقعیت مالیتان یکی از وسیله های ثروتمندیتان شود، به سلامت و آسایش مالی دست یابید؛ بنابراین، منظورمان از سلامت و آسایش مالی چیست؟ به دستیابی به آسایش مالی همانند رسیدن به نقطهای از زندگی بدون هیچ استرس مالی نگاه کنید که در آن موقعیت مالیتان، هرچند آرام و پیوسته، ثبات پیدا کرده و رو به بهبود است.
سلامت مالی وضعیتی است که شما قادر هستید از پس هزینۀ مسئولیتهای مالی فعلیتان همانند، پرداخت قبوض و صورتحسابها، خریدن خواربار و حتی داشتن مقداری پول نقد محض احتیاط و همچنین از پس تخمین زدن تعهدات مالی آتی – مانند پیش پرداخت رهن، فرستادن بچه ها به مدرسه و برنامه ریزی برای بازنشستگی – برآیید.
اگر بخواهیم به متخصصین مالی در دیوان حمایت از مشتریان مالی اعتماد کنیم، بنابراین، چهار عامل مورد نیاز برای سلامت مالی به این صورت خواهند بود:
- بودجۀ ثابت روزانه/ ماهانه (برای مثال؛ مخارج در مقابل درآمد/ پساندازها)
- یک پشتیبان مالی با توانایی جذب و تحمل هزینۀ (خرج) ناگهانی
- یک موقعیت مالی مجاز برای آزادی در انتخاب
- پیشرفت به سوی آیندۀ مالیِ ثابت و پایدار
قابل درک است، نه؟ از لحاظ اقتصادی، تمام اینها، حتی با برخی بالا و پایینهایی که در این مسیر وجود دارند و با داشتن نقشۀ راه برای آسایش مالی در سالهای پیش رو، برای راحتی الان هستند؛ و همچنین داشتن پول کافی برای کمی تفریح و خوشگذرانی را هم در تعریف خود دارد.
چرا سلامت مالی مهم است؟
اگر از لذت بردن از زندگیتان لذت میبرید، پس سلامت مالی مهم است. شاید کمی گستاخانه به نظر برسد اما کاملاً درست است. بدون مؤسسۀ مالی مشهور خوب، حقیقتاً نمیتوانید از زندگیتان لذت ببرید؛ چرا که یک جنبۀ مهم و اصلی زندگیتان، خطر همیشگی برای سلامتی و رفاه بقیۀ حوزه های زندگیست. بدون سرمایه و پشتوانۀ مناسب و در دسترس، کنترل بخش زیادی از زندگیتان را از دست خواهید داد. نخواهید توانست سرگرمی های مورد علاقه تان را دنبال کنید، هر غذاهایی که دوست دارید را بخورید، به مکانهای دیدنی مورد علاقه تان بروید، لباسها و زیورآلات دوست داشتنیتان را بخرید و بقیۀ چیزهای دیگر.
و تا زمانی که داراییتان بر شما حاکم باشد و زندگیتان را تحت کنترل قرار دهد نمیتوانید در رابطه با مسائل مهم زندگیتان انتخاب کننده باشید و تعیین کنید که چگونه باشند؛ برای مثال دربارۀ محل زندگی و شغلتان. سلامت مالی برای سلامت عاطفی و هیجانی و در کل آسایش زندگی مهم و حیاتی است.
پس چگونه به ثبات و کیفیت در سلامت مالی برسیم که سلامت ذهن و روحمان را هم تقویت و تضمین کند؟
فهمیدن سواد مالی
سواد مالی، سلامت مالی را تضمین نمیکند اما بدون داشتن سواد مالی بعید است که به آسایش مالی برسید. خوشبختانه، سواد مالی نیازمند مدرک حسابداری یا سالها کار کردن در بانک سرمایه گذاری یا امثال اینها نیست. داشتن سواد مالی فقط به معنای درک کردن و فهمیدن اهمیت پسانداز کردن و برنامه ریزی برای اهداف مالی کوتاه مدت و بلندمدت میباشد. شما متوجه میشوید که دوری کردن یا رها شدن از شر بدهیها لازم و ضروری است و ارزش بودجه بندی صحیح را خواهید فهمید.
سلامت مالی با سواد مالی خوب بهبود پیدا میکند و سواد مالی با بررسی منظم وضعیت پولیتان در مقایسه با تعهدات مالیتان ارتقا پیدا میکند.
تحصیل سلامت مالی به معنای چیدن و رسیدن به اهداف مالی است
به اهداف مالی به مانند سرمایه داشتن برای خرید یک عمارت بزرگ یا اتومبیل کورسی یا گذراندن تعطیلات سه هفتهای در دریای مدیترانه یا در جزیرۀ فیجی نگاه نکنید. اینها چیزهای خوبی هستند و ممکن است در زندگی به شکل مطلوبی به دست آیند اما اینها بیشتر آرمانی هستند تا اهداف مالی عملی و قابل اجرا؛ و متمرکز شدن بر اهداف مالی دوردست مانند آن، دو مسئله را موجب میشود: یک اینکه ممکن است بیخود و بیجهت باعث شکستتان شود که میتواند با توجه به استرس و نارضایتی، به سلامت روانتان و در کل به سلامتتان آسیب بزند.
و دو، چیدن اهداف مالی خیلی بزرگ که رسیدن به آنها سخت است شاید به این معنا باشد که شما تمام موفقیت هایی که در حال حاضر دارید را نمیبینید. چرا که در واقعیت، اهداف مالی نباید یک خانۀ بزرگ یا ماشین سریع باشند بلکه باید ایجاد یک سرمایۀ ضروری باشد که بتواند شما را از میان مسیرهای سخت و ناهموار نجات دهد، برنامهریزی برای بازنشستگی که شرایط را برای داشتن آسایش در ادامۀ زندگی مهیا میکند و بودجه بندی که به شما این امکان را میدهد که دارائیهای شخصیتان را به درستی به صورت هفتگی، ماهانه و سالانه مدیریت کنید؛ به عبارت دیگر، اهداف مالی، پول و ثروت نیستند – گرچه ممکن است گاهی مواقع به سبب کار سخت و برنامه ریزی خوب این ثروت و آسایش به دست آید – اما قطعاً استانداردهای قابل اجرایی هستند که به شما کمک میکنند به استقلال مالی برسید و عادتهای مالی خوب و پایداری به وجود آورید.
اهمیتِ نداشتن بدهی
البته که گفتنش راحت تر از عمل کردن است اما در واقع اگر میخواهید به آسایش مالی برسید باید برای رها شدن از بدهیها تلاش کنید. خواه بدهکاریتان به صورت وام دانشجویی، قسطهای خرید نسیهای (کارت اعتباری)، بدهی سنگین یا هر نوع بدهی دیگر باشد. در حالیکه بدهیتان بیش از آنچه توان پرداختش را دارید باشد، نمیتوانید از لحاظ مالی پیشرفت کنید. بیایید صادق باشیم: عملکرد مالی خوب به شدت در گرو عملکرد هیجانی و عاطفی خوب است.
زمانی که بتوانید داراییتان را افزایش دهید، عزت نفس و شادیتان در زندگی هم زیاد میشود. تقریباً غیرممکن است در حالیکه کوهی بدهی پشت سرتان دارید بتوانید به رشد نگرشی مثبتی دست پیدا کنید.
البته، شما باید برای دارائیتان برنامه ریزی کنید
دلایل زیادی وجود دارد که مردم برای مخارج و بودجۀ زندگیشان برنامه ریزی نمیکنند. شاید فکر کنید که انجام این کار خیلی سخت است. شاید نگران باشید که هرگز به یک چیز نمیچسبید. یا شاید نمیخواهید حقایق سخت و دشوار دربارۀ دارایی هایی که با برآورد بودجه و حساب و کتاب کردن وارد زندگیتان میشود را بدانید.
اول اینکه بودجه بندی اینقدر هم سخت نیست: برای فهمیدن اینکه هر هفته چقدر پول خرج قبوض، بنزین، غذا، سرگرمی و غیره میکنید، مجبور نیستید حساب هر ریال آن را داشته باشید و خیلی در مسئله ریز شوید و فهمیدن میزان درآمد و آنچه پسانداز و سرمایهگذاری کردهاید هم خیلی سخت نیست؛ و حدس بزنید چه میشود؟ شما با همین کار بودجه بندی کردید.
دوم، احتمالاً متوجه خواهید شد که تا الان هم مطابق و بر اساس دارائی و استطاعتتان زندگی کردهاید؛ نگه داشتن بودجه احتمالاَ از آنچه انتظار دارید آسانتر است اما اگر نبود، مشکل از قبل ایجاد شده بوده و الان شما میتوانید روشهای جدیدی بسازید که در راستای آن پیش برروید.
سوم، همیشه بهتر است که بدانید. اگر از ذهنتان گذشته است که نمیخواهید دربارۀ دارائیتان چیزی بدانید صرفاً به دلیل اینکه شاید ترسناک یا افسرده کننده باشد، شما همین الان هم با هیجانات منفی محصور شده اید؛ زمانی که این را بدانید، میفهمید که آنها بیهوده و غیر ضروری بودهاند یا شاید متوجه شوید که حق با شما بوده اما بعداً میتوانید دانسته اقدام کنید و کاری انجام دهید.
آیا رسیدن به سلامت مالی به معنای فکر نکردن دربارۀ آن است؟
پس از یک نظر و دیدگاه، زمانی که فکر کنید زندگی مالیتان حتی ذرهای استرس و نگرانی برایتان ندارد و حتی ممکن است موجب رضایت و هیجان هم شود، خواهید دانست که به یک وضعیت درست و واقعی در آسایش مالی رسیدهاید.
شاید بهترین تعریف از سلامت و آسایش مالی، حالتی است که تأمین مالی اصلاً دغدغۀ ذهنیتان نباشد.